به یاد معصومه جوشقانی و شور و شوقاش برای آزادی
فلسفة یک انسان با کلمات به بهترین حالت بیان نمیشود. بلکه با انتخابهای او ابراز میگردد. در نهایت خود ما زندگیمان را طراحی میکنیم و خودمان را شکل میدهیم. این فرآیند پایان نمیپذیرد مگر با مرگ ما.
صبح روز شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ (۲۵آوریل۲۰۲۰) معصومه جوشقانی از یاران صدیق مقاومت ایران از اعضاي گروه استادان متعهد دانشگاهها و مدارس عالي و عضو انجمن زنان ایرانی در فرانسه، به دلیل بیماری سرطان در پاریس درگذشت.
فقدان نابهنگام او خانواده، اعضای مقاومت و دوستان و همکارانش را سوگوار کرد.
معصومه جوشقانی فارغ التحصیل دانشکده پرستاری و یک نرس مجرب بود. در قیام مردم تهران در۳۰خرداد ۱۳۶۰ وقتی تظاهرات مسالمتآمیز بیش از نیم میلیون نفر از مردم تهران به فرمان خمینی جلاد به خاک و خون کشیده شد، او در بیمارستان هزار تختخوابی تهران، تمامی امکانات و اتاقهای عمل این بیمارستان را برای مداوای مجروحان آماده و همة پزشکان و کادر درمانی را فعال کرد و بسیاری از مجروحان را از چنگ پاسداران رژیم نجات داد.
در روزهای پس از ۳۰خرداد خانه و تمامی امکاناتش را در اختیار مجاهدین قرار داد. سرانجام در ادامة همین فعالیتها در سال۱۳۶۱ دستگیر شد و به مدت دو سال در زندانها و شکنجهگاههای خمینی به سر برد.
او از زندانیان سیاسی مقاوم در رژيم آخوندي در سالهای (1361-1363) بود.
و همچنانکه در کتابش به نام شورانگیز نوشته است، زندان نقطه عطفی جدی در زندگی او بود. مقاومت دختران جوان و نوجوان هوادار مجاهدین در زندانهای رژیم و اعدام آنها مسئولیتی بر دوش او گذاشت که تا آخرین لحظه حیاتش به آن متعهد ماند.
او با چنان شور و انگيزش از قهرمانان شهيدي همچون شكر محمدزاده و دكتر معصومه كريميان (شورانگيز) سخن مي گفت كه هر شنونده اي را جذب خودش ميكرد.
حالا در آرامش ابدی و در کنار آنها که قلبش بی وقفه برایشان میتپید جاودانه شد.
به رغم تجارب و دانش و فرهیختگی اش آنچنان گرم و صمیمی و با محبت بود که دوستانش به راحتی او را معصی صدا می کردند.
احساسات رقیق و بی شائبه اش همواره مرا تحت تاثیر قرار می داد وقتی که با بغض و اشک خاطرات آن سربداران را می گفت. به راستی همچنان که مریم رجوی گفت: معصومه از یاد نخواهد رفت. خوبی و پاکی و پایداری اش بخشی از وجدان این جنبش است و فقدانش بر تعهد و مسئولیت همه اعضای این مقاومت برای بهثمر رساندن نبرد آزادی میافزاید.
در کتابش به نام شورانگیز نوشته است که با خواندن زندگینامه و دفاعیات یک مجاهد ۱۹ساله در بیدادگاه شاه (مهدی رضایی) با نام مجاهدین آشنا شده است. و از همان زمان به این راه و یاران مجاهدش پیوست و به مبارزه برای آزادی مردم متعهد شد.
به نظر من معصومه بسیار خوشبخت بود. من این را در سرشاری اش و نگاهش به زندگی و بردباری اش احساس می کردم. گاندی می گوید: خوشبختی، توازنی است میان آنچه می اندیشید، آنچه می گویید و آنچه انجام می دهید. معصومه عزیز در تمام زندگی اش، در زندان و زیر شکنجه، در روزهای پراضطراب خروج از ایران، در دوران تبعيد و حضور مؤثرش در همه کارزارهای مقاومت علیه رژیم آخوندی همین توازن را حفظ کرد. به آنچه می گفت باور داشت و به آن عمل کرد.
در ابتداي كتاب خاطراتش از زندان به اسم شورانگيز نوشته است:
«در زندگي ناخشنوديهايي پيش مي آيد كه در آن نعمتهايي نهفته است كه تو از آن بي خبري. زندان يكي از آن موارد است كه براي من نعمت شناخت انسان را به وجود آورد. انسانهايي فرشته صفت كه اوج زيبايي خلقت را در آنها مي ديدي و انسان نماهاي ديوصفت اشباع شده از زشتيها…. اين كتاب را تقديم مي كنم به دوست عزيزم شورانگيز (دكتر معصومه كريميان) يكي از سمبلهاي مقاومت در مقابل شكنجه هاي وحشيانه و از سربداران تابستان تبدار 1367»
اعتقادش به آزادی مردم ایران و باورش به راهبران آزادی ایران مسعود و مریم رجوی از او انسانی پرامید و همیشه حاضر در مبارزه ساخته بود. و به رغم سالیان پردرد و رنج همواره با چهره ای پرطراوات و پرشور و پرتوان حاضر بود و همدرد. او بعد از خروج از ایران در دوران تبعيد نيز به رغم همه فشارها و مشكلات زندگي، همواره به فعالیتهایش در کارزارهای مقاومت ادامه داد و در هر فرصتی به افشای جنایات و شکنجه های دژخیمان رژیم آخوندی در زندانها و گرامیداشت خاطره شهیدان همبند خود می پرداخت.
او مادری مهربان برای آمیتیس نوه زیبایش، دوستی و خواهری همدل با دخترانش سارا و مریم و 5 دهه در كنار همسرش دكتر محمدعلي شيخي مسئول كميسيون دانشگاهها در شوراي ملي مقاومت، یار و یاور مجاهدين و مقاومت ايران بود.
پابلو نرودا می گوید: جایی، دقیقهای خودت را باز خواهی یافت. و آن وقت یا لبخند خواهی زد یا اشک خواهی ریخت.
مطمئنم در آخرین لحظات، معصومه این زندگی پرفراز ونشیب را با لبخند و سربلندی ترک کرد و به دیار یگانگی و آرامش و دوستی پرکشید.
آنچنان که مریم رجوی در گرامیداشت نام و یاد معصومه جوشقانی گفت: او در زمره انسان های والایی بود که زندگی حقیقی را در ایفای مسئولیت انسانی و مبارزاتی خود برای رهایی مردم ایران یافته اند تا چنانکه خود او گفته است: «شور و شوق آزادی و زندگی و مقاومت را در همه انسان های آزاده زنده نگه دارد.»
بیشک شمع وجود او و همه یارانی که در این پایداری پركشيدند، هميشه روشن مي ماند و در مبارزه مردم و مقاومت ايران تا روز آزادي و پيروزي شعله مي كشد.