افشای اسناد تجاوز جنسی و قتل نیکا شاکرمی دختر ۱۶ساله شرکتکننده در اعتراضات ۱۴۰۱، جامعه را شوکه کرد و افکار عمومی یک بار دیگر چشمانش را بر شقاوت این شکنجهگران زنستیز گشود. آنها در حالی مرتکب این جنایت شدند که نیکای بازداشت شده را هنوز به زندان تحویل نداده بودند. حالا میتوان تصور کرد که در خود این زندانها بر زندانی دستبسته چه میگذرد؟!
آیا موضوع تجاوز در زندانهای رژیم، تنها منحصر به دوران اعتراضات ۱۴۰۱ است؟ با نگاهی به تاریخچه زندانهای رژیم آخوندی، پاسخ بهتری میتوان به این سوال داد. این موضوع به خصوص اکنون که درآستانه روز جهانی حمایت از قربانیان شکنجه هستیم، ضرورت و اهمیت بسا بیشتری پیدا میکند.
برای پاسخ به این سوال، بهتر است تراژدی را از ۴۳سال قبل، یعنی از سال ۱۳۶۰ و موج کشتارهای گسترده و بیرحمانه آن سالیان شروع کنیم.
زندانها در دیکتاتوری آخوندی، اساسا صحنهی پر رنج و خون رویارویی زندانیان سیاسی با فاشیزم مذهبی حاکم بوده است، اما همین زندان وقتی نوبت به زنان زندانی سیاسی میرسد، شرایط صدچندان دشوارتری را بر آنان تحمیل میکند. از دختر بچههای ۱۲، ۱۳ساله تا زنان باردار و بیمار و زنان سالخورده همه و همه مشمول این وضعیت هستند چرا که زنان در مبارزهشان علیه حکومت ملایان و عبور از مراحل بازجویی و شکنجه جسمی، بایستی به جرم زن بودن خود را از فیلتر آزار و تجاوز جنسی سیستماتیک نیز عبور دهند.
در زندانهای فاشیزم مذهبی ایران، تجاوز توسط بازجو و زندانبان برای به تسلیم کشاندن زندانی، به امری شایع و سیستماتیک تبدیل شده است. این نوع شکنجه همواره به عنوان ابزار کارآمد در حکومتهای دیکتاتوری مورد استفاده قرار گرفته است.
حکومت آخوندی بهدلیل ماهیت زنستیزش در همه زمینهها علیه زنان اعمال تبعیض میکند و آنان را از حقوق طبیعی و انسانیشان محروم میسازد اما در شکنجه سهم مضاعف برای زنان قائل است. این رژیم زنان را بهدلیل جنسیتشان با شدت و حدتی بیشتر شکنجه میکند و وقتی با مقاومت آنان مواجه میشود، به گونه هیستریک از شکنجه جنسی برای درهم شکستنشان استفاده میکند.
گزیدهای از کتاب منتظری درباره تجاوز جنسی به زنان زندانی
حسینعلی منتظری، به عنوان ولی فقیه، به مدت ۱۰سال جانشین خمینی بود. او در آذرماه ۱۳۷۹، کتاب خاطراتش را منتشر کرد که حاوی اسناد تکان دهندهای از جنایات رژیم آخوندی است.
منتظری در کتاب خاطراتش اذعان میکند که تجاوز به دختران در زندانهای رژیم یک امر رایج و سیستماتیک بوده است. به نوشته او «بسیاری از آنان که در ارتباط با سازمان مجاهدین دستگیر شده بودند، دختر (باکره) بودند و آنها را به جرم محاربه اعدام میکردند…
منتظری میافزاید: «من به مقامات قضائیه و زندان اوین و سایرین به نقل از امام (خمینی) گفتم که نباید دختران مجاهد را اعدام کرد و به قاضیها گفتم که برای دختران فرمان اعدام ننویسید. این چیزی است که من گفتم. ولی آنها صحبتهای مرا تحریف کردند و از قول من گفتند: «دختران را اعدام نکنید. اول یک شب با آنها ازدواج کنید و بعد آنها را اعدام کنید.»
در جای دیگر، حسینعلی منتظری در سال ۱۳۶۵ در نامه ای خطاب به خمینی نوشت: «آیا میدانید در بعضی از زندانهای جمهوری اسلامی، دختران جوان را به زور تصرف کردهاند؟ آیا میدانید که هنگام بازجویی از دختران، استعمال الفاظ رکیک ناموسی رایج است؟»
چند گزارش رینالدو گالیندوپل، نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد درباره تجاوز جنسی به زندانیان
مقدمتا یادآور شویم که اذعان صریح به تجاوز سیستماتیک به دختران توسط پاسداران و شکنجهگران، مربوط به یک بازه زمانی کوتاه نیست. بنا به گفته شاهدان و آثار به جامانده از شهیدان که قبل از اعدام بر روی لباس یا قسمتی از بدن خود نوشته بودند و یا در مراجعه پاسداران به خانواده زندانیان، به روشنی پیداست، زنان زندانی سیاسی از تابستان سال ۶۰ به بعد، مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند.
در برخی نمونهها از ترس تجاوز دست به خودکشی زدند، تعدادی از زندانیان زن در اثر تجاوز پاسداران، مشاعر خود را از دست دادند. برای اینکه دختران باکره به بهشت نروند، بازجو و زندانبان قبل از اعدام آنها را مورد تجاوز قرار میداد. تجاوز جنسی به زندانیان، به دختران محدود نمیشد، بلکه همه زندانیان زن از دختران نوجوان تا زنان مسن را در بر میگرفت. آنها به طور مداوم و به طرز وحشیانهای در معرض این رفتارهای ضدانسانی قرار میگرفتند.
در گزارش رینالدو گالیندوپل، فرستاده ویژه سازمان ملل پیرامون وضعیت حقوق بشر در ایران آمده است: مقامهای رسمی زندان، مدارک ازدواج دختران زندانی عضو مجاهدین خلق را به خانوادههایشان دادهاند. این به مفهوم تجاوز جنسی به دختران زندانی، پیش از اعدام آنها بوده است.
در گزارش ۲۰ ژانویه ۱۹۸۸ (۳۰ دی ۱۳۶۶) رینالدو گالیندوپل به کمیسیون حقوق بشر، در پاراگراف ۴۷ از قول شاهدان عینی و زندانیان از بند رسته آمده است: «در میان اعدامشدگان، زنان باردار و زنانی بودند که قبل از اعدام مورد تجاوز قرار گرفته بودند.»
وی در پاراگراف ۵۰ گزارش مورخ ۱۳ اکتبر ۱۹۸۸ (۲۱ مهر ۱۳۶۷) خود به مجمع عمومی خاطرنشان کرده که خودش با شاهدینی صحبت کرده که اذعان داشتند تحت شکنجههای مختلف از جمله تجاوز قرار گرفتهاند. در همین گزارش با ذکر نام مشخص آمده است که یک زن ۶۰ساله مورد تجاوز قرار گرفت و سپس اعدام شد.
گالیندوپل همچنین در گزارش مورخ ۲۸ ژانویه ۱۹۹۳ (۸ بهمن ۱۳۷۱) به کمیسیون حقوق بشر از یک زندانی به اسم نام می برد که به دلیل ۱۲سال شکنجه، از جمله تجاوز جنسی، دچار اختلال روان و اعصاب شده ولی هنوز در زندان به سر میبرد.
فتوای اخیر توسط آخوند مصباح یزدی و تعرضات آخوند موسوی تبریزی
تعرض رذیلانه بازجویان و شکنجه گران علیه زنان زندانی به فتواهایی نیز پشتگرم شده است. مصباح یزدی یکی از روحانیون مرتجع در سالهای اخیر در مورد تجاوز جنسی در زندانها، پرده را کامل کنار زد و دیگر جای هیچ سوال و ابهامی باقی نگذاشت. او در فتوایش به وضوح روشن میکند که زندانی در دست بازجو و زندانبان وضعیت یک گروگان را دارد و بازجو در هر زمان و هر کجا میتواند برای اعترافگیری اجباری به هر شکنجهای از جمله به تجاوز و شکنجه جنسی زندانی دست بزند.
نمونه دیگر تعرض رذیلانه آخوند جنایتکار و فاسد موسوی تبریزی حاکم شرع بیدادگاه وقت تبریز است و ایستادگی قهرمانانه یکی از زنان مجاهد در برابر او که به اعدام بلافصل وی منجر میشود.
بنا به گزارش شاهدان، اغلب زنان و دختران زندانی که در تبریز محاکمه شدند، مورد شکنجههای خاص قرار گرفتند. آخوند موسوی تبریزی، حاکم شرع بیدادگاه وقت تبریز، از برخی زنان و دخترانی که محاکمه میکرد ابتدا درخواست ازدواج موقت (تجاوز با پوش مذهبی) میکرد. ثریا ابوالفتحی در پاسخ به این خواسته رذیلانه، سیلی محکمی به او زد. موسوی تبریزی از این اقدام جسورانه ثریا، چنان به خشم آمد که بلافاصله حکم اعدامش را صادر کرد. ثریا ابوالفتحی۲۰ساله باردار و دانشجوی اهل تبریز بود که در مهرماه سال ۱۳۶۰ در زندان تبریز اعدام شد.
گزارشات رسیده به مقاومت ایران
مقاومت ایران گزارشات متعددی از زندانهای تهران، شیراز، اصفهان، بهشهر و بسیاری دیگر از شهرها دریافت کرده است که ثابت میکند پاسداران رژیم قبل از اعدام دختران جوان، به آنها تجاوز میکردند تا به زعم خودشان از رفتن آنها به بهشت جلوگیری کنند.
در همین رابطه یکی از قربانیان قتل عام ۶۷ در تهران که در زمان اعدام ۲۶ سال داشت، در تماسی به خواهرش گفته بود: «به من میگویند تو غنیمت جنگی هستی و با من هر کاری که دلشان میخواهد میکنند.» پاسداران بعد از اعدام او، جنازهاش را به خانواده تحویل ندادند ولی با یک جعبه شیرینی به عنوان مهریه به خانوادهاش مراجعه کردند.
در سال ۱۳۶۲ در شیراز یک دختر جوان ۲۱ساله قبل از اعدام روی لباسش نوشته بود که به او ۷بار تجاوز شد.
در فاکت دیگر پاسداری با یک جعبه شیرینی و مقداری پول به خانه یکی از زنان زندانی هوادار مجاهدین مراجعه کرده و خود را «داماد یک شبه» آنها معرفی کرده بود. این دختر ۲۰ساله روز قبل از مراجعه این پاسدار، در زندان شیراز اعدام شده بود.
در سال ۱۳۶۰ در بهشهر بعد از اعدام یک دختر ۲۰ساله، پاسدار به پدر دختر مراجعه کرده و با دادن یک جعبه شیرینی گفته که دامادت هستم.
در اصفهان یک دختر ۱۷ساله وقتی متوجه شد که میخواهند قبل از اعدام به او تجاوز کنند، با شیشه اقدام به بریدن رگ دستش میکند. که او را به بهداری میبرند و بعد از بهبودی، به او تجاوز کرده و سپس تیربارانش میکنند.
سنگدلی و شقاوت پاسداران و بازجویانی را میتوان تصور کرد که همزمان با دادن خبر اعدام دختران به خانوادههای داغدار، به آنها اطلاع میدهند که فرزند دست بستهشان قبل از اعدام مورد تجاوز بازجویان قرار گرفته است. راستی که این تراژدی وجدان هر انسانی را به درد میآورد. میتوان تصور کرد که مادرها، پدرها و خانوادهها چه رنج جانکاهی را متحمل شدهاند.
ضرورت حسابرسی بین المللی
بیش از ۴۰سال عدم حسابرسی و استمرار مصونیت آمران و عاملان تجاوز، شکنجه و کشتار زنان زندانی سیاسی، آنها را جریتر و به جنایت هر چه بیشتر و در ابعاد گستردهتر تشویق کرده است.
در جریان قیام مردم ایران در سال ۱۳۸۸ و در آبان ۱۳۹۸ نیز روایات و اسناد مختلفی از تجاوز به دختران و پسران معترض وجود داشته است. تا سال ۱۴۰۱ که این گزارشات به طور گسترده توسط رسانههای بینالمللی هم منعکس شد.
بدین ترتیب همه چیز بر این ضرورت مبرم گواهی و فراخوان میدهد که مراجع بینالمللی مدافع حقوق بشر بایستی از این حکومت و عاملان این شکنجهها حسابرسی کرده و با محاکمه آنها، به مصونیت جنایتکاران حاکم پایان دهند.