خانواده شهدا و زندانیان سیاسی سابق دادخواهان قتل‌ عام سال ۱۳۶۷ – شماره ۵

زندانیان سیاسی سابق و خانواده شهدا، دادخواهان قتل‌ عام سال ۱۳۶۷ – شماره ۵

سخنرانی ملیحه حسینی، سارا شاه محمدی در تجمع هواداران مقاومت در حاشیه دادگاه حمید نوری – ۲۸مرداد 1400

در تجمع یاران مقاومت و دادخواهان قتل عام ۱۳۶۷ همزمان با چهارمین دادگاه دژخیم حمید نوری در سوئد تعداد دیگری از خانواده شهدا و زندانیان سیاسی سابق به افشاگری پرداختند.

ملیحه حسینی از خانواده شهدای مجاهدین

ملیحه حسینی از خانواده شهدای مجاهدین

ملیحه حسینی از خانواده شهدای مجاهدین اینگونه شهادت داد: «من ملیحه حسینی از خانواده شهدای سال ۶۰ تا ۶۷ هستم. مجاهد شهید شاپور علیقلی در شهریورماه ۱۳۶۰ دستگیر و در ۱۵ فروردین ۶۳ بعد از دو سال و نیم شکنجه و عذاب تیرباران شد. شاپور تنها فرزند پسر خانواده بود. خودش یک دختر داشت که مثل تمامی پدران عاشق فرزندش بود. اما حتی این هم نتوانست او را لحظه ای به سکوت و سرخم کردن وادارد و سربلند و سرفراز، زندگی اش را فدا کرد.

مجاهد شهید علی ملایری از بستگان نزدیکم هم در شهریور ۶۰ دستگیر و در مرداد ۶۷ بعد از ۷سال شکنجه با این‌که حکم ۱۰ سال زندان داشت، سربدار شد.

مجاهد شهید محمدرضا کریلی باز هم از بستگانم بود که در دی ماه ۶۰ دستگیر و در مرداد ۶۷ جزء سی هزار گلسرخ سربدار بود.»

سارا شاه محمدی از زندانیان سیاسی سابق و از شاهدان قتل عام ۶۷

سارا شاه محمدی از زندانیان سیاسی سابق و از شاهدان قتل عام ۶۷

سارا شاه محمدی از زندانیان سیاسی سابق و از شاهدان قتل عام نیز گفت: «جنایت های رژیم پایانی ندارد و هیچ مرزی برایش متصور نیست. ظلمی  که به تک‌تک خانواده های این عزیزان وارد شد، در هیچ‌کجای تاریخ هنوز بازگو نشده است. پدران و مادرانی که چندین سال زیر شدیدترین تهمت ها، افتراها، فشارها و استرس های فراوان قرار گرفتند. خیلی از آنها وقتی به امید اینکه ۴-۵ دقیقه فرزندانشان را ببینند از شهرستانهای دور می آمدند، با ساکی در دست به شهرشان برمی گشتند.

پدر من تعریف می کرد که وقتی برای ملاقات به غزل حصار می آمدم از بالای دیوار غزل حصار روی سر آنها آب جوش می ریختند برای این‌که آنها را برگردانند و نیایند ملاقات فرزندانشان.

هر هفته وقتی که از ملاقات برمی گشتند به آنها می گفتند «هفته بعد شماره قبر فرزندتان را به شما می دهیم».

از جنایت دیگر که کمتر در جایی از آن صحبت شده است بچه‌های کوچکی بودند که به همراه مادرانشان در بندهای مختلف و در سلولهای انفرادی نگهداری میشدند. حتماً شما پدر و مادرانی که این‌جا هستید می‌توانید تصور کنید با نگهداری اجباری فرزندانشان در زندان چه فشاری بر زنان زندانی سیاسی مجاهد و مبارز وارد میشد.

خروج از نسخه موبایل