زندانیان سیاسی سابق و خانواده شهدا، دادخواهان قتل‌ عام سال ۱۳۶۷ – شماره ۲

زندانیان سیاسی سابق و خانواده شهدا، دادخواهان قتل‌ عام سال ۱۳۶۷ – شماره ۲

سخنرانی بتول ماجانی، سهیلا دشتی، لعیا گوهری و فاطمه خزعلی در تجمع هواداران مقاومت در حاشیه دادگاه حمید نوری

در حاشیه دادگاه محاکمه دژخیم حمید نوری، یکی از عاملان قتل عام سال ۱۳۶۷ که هم اکنون در سوئد در جریان است،  خانواده شهدا و دادخواهان قتل عام در نزدیکی محل دادگاه در سوئد و در سایر کشورها سلسله تظاهرات و آکسیون های افشاگرانه ای ترتیب داده اند. طی این تجمعات، شاهدان این قتل عام به افشاگری و بیان تجربیات خود و نزدیکان خود می پردازند.

زندانی سیاسی از بندرسته بتول ماجانی

بتول ماجانی، زندانی سیاسی در زندانهای رژیم به مدت ۷ سال، یکی از دادخواهان قتل عام ۶۷ در حاشیه دادگاه دژخیم حمید نوری بود. وی طی یک سخنرانی در تجمع روز ۱۹ مرداد گفت:‌ «۷تن از اعضای خانواده ‌ام به دست نظام جلادان اعدام شده ‌اند. ۵تن از آنها از جمله برادرم عبدالرسول ماجانی از شهیدان قتل ‌عام۶۷  هستند. از جانب خودم و همه خانواده ‌های شهیدان به ۳۰هزار گل سرخ سربه دار شده درود می فرستم. دریادلانی که بیش از ۹۰درصدشان از اعضا و هواداران مجاهدین بودند. تمامی زنان قتل‌ عام شده از شیرزنان مجاهد بودند. همان قهرمانانی که راه رهایی زن را گشودند و طلایه‌ داران جنبش مقاومت و جنبش برابری در میهن اشغال ‌شده ما بودند.

رژیم آخوندی طی سالیان از هیچ ترفندی برای سرپوش گذاشتن بر این جنبش یا منحرف کردن آن فروگذار نکرده.

به خامنه‌ای خون‌ آشام می‌گوییم نه اینکه در بن ‌بست و در هراس از قیام، رئیسی جلاد  را بر کرسی ریاست جمهوری نشاندی، نه توطئه‌ هایی مثل اعزام دژخیم حمید نوری به خارج برای پایمال کردن خون شهیدان، و نه هزار ترفند دیگر دردی از تو دوا نخواهد کرد.»

بتول ماجانی در مصاحبه با تلویزیون دولتی سوئد در روز ۲۲مرداد نیز ضمن افشای بخشی از جنایات رژیم آخوندی گفت: «دایی من ۴۰سال پیش بعد از دو شبانه‌ روز شکنجه کشته شد. پدرم یک ‌ماه پس از دستگیریش بدون این‌که دادگاهی شود به ‌قتل رسید.»

سهیلا دشتی، از دادخواهان قتل عام ۶۷

یکی دیگر از دادخواهان قتل عام ۱۳۶۷، خانم سهیلا دشتی در تظاهرات یاران مقاومت روز ۱۹ مرداد در حاشیه دادگاه حمید نوری در سوئد گفت: «امروز برای اولین بار جامعه‌ بین‌المللی ناظر این هست که چه خونهایی ریخته شد. چه کسانی جان خودشان را برای آزادی دادند. من شانس این را داشتم که توی جلسه صبح توی دادگاه باشم. وقتی اسامی ۱۱۰ نفر از مجاهدین که اعدام شده بودند در زندان گوهردشت را تک به تک می شنیدم با خودم می گفتم اسم ستارگانی که در این سالها هیچ جا نبود الان دارد در یک جای بین‌المللی شنیده‌ می شود. صدای جنبش دادخواهی به یمن وجود این مقاومت به دنیا رسیده است.»

خانم دشتی نیز طی مصاحبه ای با تلویزیون دولتی سوئد روز ۲۲مرداد شهادت داد: «پسر عمویم که ۲۶ساله بود اعدام شد. البته جنایتی که صورت گرفته یک مسأله خانوادگی مربوط به من نیست بلکه تمامی مردم ایران را در بر می‌گیرد. یک نسل قتل ‌عام شدند. صحبت از اعدام دستجمعی بیش از ۳۰هزار نفر است. اکثر اعدام شدگان بین ۲۰ تا ۲۶سال سن داشتند.»

زندانی سیاسی از بندرسته لعیا گوهری

لعیا گوهری، شاهدی دیگری از دادخواهان قتل عام ۶۷ بود که روز ۱۹ مرداد در تجمع ایرانیان در نزدیکی دادگاه استکهلم صحبت کرد.

خانم گوهری گفت: «در آبان ۱۳۶۰ در حالیکه دانش‌آموزی ۱۷ ساله بودم، به خاطر هواداری از مجاهدین دستگیر و راهی اوین شدم. دوران اسارتم را در زندانهای اوین و قزل ‌حصار گذراندم و به مدت ۶ ماه در انفرادیهای قبر یا قیامت، مرگی تدریجی را تجربه کردم. علاوه بر همة فشارها و شکنجه‌های دوران زندان، خبر تلخ و سنگین شهادت برادرم، محمدصادق هم دردی مضاعف بود. او در ۲۱ بهمن ۶۰ در حالی که فقط ۱۹ سال داشت، اعدام شد. در اسفند ۶۴ بعد از آزادی از زندان، مطلع شدم که پسرخاله‌ ام، سعید اسدالله خانی، تنها فرزند خاله ‌ام، نیز در حالی که ۱۸ سال سن داشت، اعدام شده است.

تابستان ۶۷ روزی نبود که از مرگ عزیزی خبردار نشوم. هر روز هم ‌بندی ها و همرزمان سابقم  به اتهام سرموضع بودن، با قساوت، به دار آویخته می شدند و رادیو صدای مجاهد از همان آغاز اسامی آنها را پخش می کرد. مجاهدان قهرمانی همچون مژگان کمالی، شهین جولقازی، شورانگیز کریمی، فرحناز ظرفچی، مژگان سربی، تهمینه ستوده، رقیه اکبری منفرد، حنیفه امامی، مریم پاکباز و کاروانی از شهیدان پاکباز مجاهد خلق.

راستی جرم بیش از ۳۰ هزار زندانی سیاسی که عمدتاً از نسل جوان و ارزشمندترین سرمایه‌های میهن ما بودند، جز آزادیخواهی و آزاداندیشی چه بود؟

تردیدی نیست که ما خواهان محاکمه و مجازات تمامیت رژیم، به خصوص سرجلادان خامنه‌ای ولی فقیه و رئیسی، رئیس‌جمهور جنایتکار رژیم هستیم و به این امید زنده ‌ایم و برای آن می جنگیم و تردیدی نداریم که این جلادان را نیز به دادگاه، خواهیم کشاند و در مقابل عدالت، قرار خواهیم داد.»

فاطمه خزعلی از دادخواهان قتل عام ۶۷

یکی دیگر از دادخواهان و خانواده های شهیدان قتل عام ۶۷ فاطمه خزعلی بود که در تجمع روز ۲۰ مرداد سخنرانی کرد. وی گفت:‌ «من فاطمه خزعلی خواهر محسن خزعلی از شهدای قتل عام سال ۶۷ هستم. برادرم محسن در سن ۲۱ سالگی بعد از تظاهرات مسالمت آمیز نیم میلیونی مردم تهران در ۳۰ خرداد ۶۰، دستگیر و بعد از شکنجه های روحی و جسمی در بیدادگاه رژیم فقط به جرم شرکت در تظاهرات به ‍‍۱۵سال زندان محکوم شد. او در زندان اوین بود. محسن را در مرداد ۶۷ در حالی که در حال گذراندن محکومیتش بود مجدداً بدون هیچ دلیلی به دادگاه بردند، دادگاهی که به دستور هیأت مرگ شامل همین رئیسی جلاد که حالا رئیس جمهور رژیم شده تشکیل شده بود. در دادگاهی که فقط یک دقیقه طول کشید. او هم مثل همه زندانیان باید به یک سوال جواب می داد:‌آیا مجاهد هستی یا منافق؟‌ محسن شجاعانه بر مجاهد بودن خود تأکید کرد و همچون ۳۰هزار مجاهد و مبارز سربه دار آزادی راه شهادت را برگزید. و در ۶ مرداد ۶۷ همراه سایر همرزمان مجاهدش اعدام شد.

نه تلاش های دجالگرانه آخوندها و نه پمپاژ مزدوران آخوندها نتوانست این جنایت علیه بشریت را بپوشاند. و امروز همه دنیا از این جنایت خبردار شده اند. ما خانواده شهیدان این قتل عام به خون فرزندان مجاهدمان سوگند یاد می کنیم که این جنایت هولناک را نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم.  و تا سرنگونی این رژیم ضدایرانی و به مجازات رساندن عاملین این جنایت از هیچ تلاشی دریغ نخواهیم کرد.»

خروج از نسخه موبایل