سوزان ناگی:
سلام اسم من سوزان است و من از قسمت جنوب شرقی اسلوواکی میآیم و جوانان این منطقه را از اکثریتهای اسلوواک و مجار را با خود آوردهام برای حمایت از عقاید شما در مورد بردباری، دموکراسی و همچنین آرزوهای شما برای آزادی.
آزادی به این معنی نیست که بهعنوان یک دیکتاتور زندگی کنید و خواستها و تنفر انباشته شده خود را بر دیگران تحمیل کنید. آزادی یعنی نباید دیکتاتوری باشد و فقط فرامین خالق بالای سر شما است، اینکه بتوانید خود را از تنفر دیگران حفاظت کنید. این کلمات شاعری است که خارج از کشور خود در تبعید زندگی میکرد، بهدلیل رژیم حاکم بر کشورش و این در قلب او بود که باید زندگی کند. او هیچ تماسی با مردم ایران نداشت، اما افکار و قلب او همان آرزوهای شما را داشت. او آرزو داشت بتواند خود را در برابر قانونی ناعادلانه و تحمیلشده حفاظت کند که بر اساس یک نظام نابرابر بنا شده و فقط وحشت میافکند. او این آرزو را داشت که در کشوری آزاد و بردبار زندگی کند که به حقوقبشر پایهیی احترام بگذارد و اجازه دهد عقاید خود را داشته باشید و آنرا آزادانه بیان کنید، بدون تهدید حلقآویز، شکنجه، زندان و شرایط بسا بدتری که شما اکنون با آن مواجهید و همچنین عزیزان شما که در زندان بدار آویخته میشوند.
خانم رجوی، همه سازماندهندگان و کمککنندگان به این کنفرانس، همه قهرمانان بینام و نشان در داخل که با تلافیجویی استبداد بنیادگرایی مواجهند که هماکنون بر کشور شما حاکم است، و کسانی که پیشاپیش جان خود را فدای این تغییر دموکراتیکی کردهاند که شما برایش تلاش میکنید، دلاوری و ایمان قوی شما به یک کشور آزاد و دموکراتیک، این تغییر را محقق خواهد کرد. هیچ قدرتی در کل جهان بالاتر از آرزو برای آزادی نیست و هیچ حکومتی، هیچ استبدادی و هیچ ارتشی نمیتواند آنرا شکست بدهد.
شما پیشاپیش اینرا اثبات کردهاید که هیچ کشتار و حلقآویزی شما را در ایمان به هدفتان متوقف نخواهد کرد. امیدوارم خداوند به شما کمک کند تا به رژیم بیمعنایی که در کشورتان (حاکم است) پایان دهید و همه شهروندان کشورتان را به ایرانی بهتر، منصف، آزاد و دموکراتیک رهنمون کنید.
ورونیکا لیسکووا:
سلام، نام من ورونیکا است، از اسلوواکی هستم و در دانشگاه تحصیل میکنم. قبل از هر چیز باید بگویم، برایم افتخار بزرگی است که اینجا ایستاده و کشور خود را نمایندگی کنم. باید بگویم یک سال پیش هیچ تصویری از وضعیت در ایران نداشته زیرا فکر میکردم این مشکلات خیلی از کشورم دور است. اما همهچیز وقتی تغییر کرد که فرصت یافتم به اینجا بیایم و در این مراسم شگفتانگیز شرکت کنم. من از همه ستمگریها و اقدامات غیرانسانی که علیه مردم ایران صورت گرفته شنیدهام و همچنین سخنان قدرتمند افرادی را شنیدهام که تصمیم به تغییر آن گرفتهاند. کمی بعد، (میدانستم) میخواهم بخشی از آن باشم.
وقتی اخبار را نگاه میکنید و میشنوید «در ایران تظاهراتها ادامه مییابد»، این موضعی بسیار خنثی است؛ (چرا که) نمیتوانید وحشیگریهایی را که آنجا جریان دارد تصور کنید، مثل مجازاتهای تحقیرآمیز، اعدام در ملأ عام، اسیدپاشی بهصورت، سنگسار، نقض حقوق زنان و محدودیت بر آزادی. اینها را درک نمیکنید، چون در کشور صلحآمیز خود در خانه نشستهاید. اما، سؤال این است که چطور میتوانید از آزادیها بهره ببرید، وقتی میدانید که افرادی در نقاط مختلف جهان از این فرصت برخوردار نیستند و ناچارند از قوانین بیمعنی تبعیت کنند؟
به همین دلیل من از اقوام و دوستان خود دعوت کردهام که برای حمایت به اینجا بیایند و در ایده یک ایران دموکراتیک شریک شوند، چرا که ما میتوانیم و باید آن را تغییر بدهیم. امیدوارم روزی بههمراه هم در جهانی زندگی کنیم که همه از حقوق برابر برخوردار باشند.
ترزا دوراکووا:
خانم رجوی، مهمانان محترم،
بینندگان عزیز در سراسر دنیا از تهران تا کمپ لیبرتی
وقتی به دوستانم گفتم که به یک کنفرانس در رابطه با حقوقبشر در ایران میروم، بسیاری یک لبخند زدند و سؤال اولشان این بود که ”منظور از در حمایت از حقوقبشر یعنی چی؟“ در آن لحظه متوجه شدم که برای ما چقدر طبیعی است که نظراتمان را مطرح کنیم، حرفمان را بزنیم ولی بسیاری از این امکان محروم هستند. به همین دلیل ما، هیأت دانشجویان جمهوری چک، امروز در اینجا ایستادهایم. آمدهایم که همبستگی خود را اعلام کنیم و صدای بیصدایان باشیم، صدای میلیونها از نسل ما که زیر سلطه آخوندها در زندان بهسر میبرند.
البته این صدایی است که کمتر شنیده میشود. صدای نسل جوانی که بهرغم شرایط سیاسی اجتماعی فعلی هنوز به این مسائل اهمیت میدهند. این صدای آینده است! صدای آنانی که میخواهند تغییر ایجاد کنند. میتوانیم و باید ایران را آزاد کنیم!
در گذشتهای نه چندان دور، مردم کشور ما بدون آزادی زندگی میکردند، از جمله والدین ما و برخی خواهران و برادرانمان که زندگی در فقدان آزادی را لمس کردهاند.
با وجود اینکه ما در یک کشور امن و دموکراتیک به دنیا آمدهایم، هنوز بعد از گذشت 25سال میتوانیم آثار ترس، فقدان آزادی، و ارزشهای برآمده از آن سیستم کهن را در مردم و در اطراف خود ببینیم. این وظیفه نسل ما است که تصمیم بگیریم که نگذاریم این آثار در مردم بماند و جامعه را بیدار کنیم. ما فقط به مشاهده دنیای پیرامونمان نخواهیم نشست و تغییر را ایجاد خواهیم کرد!
افا سلپلاچتووا:
امروز اینجا هستیم، در مقابل 120000نفر اینجا ایستادهایم تا صدای خودمان را به صدای شما بیفزاییم و همبستگی خود را نه تنها با جوانانی که برای آزادی در ایران مبارزه میکنند اعلام کنیم بلکه به شما بگوییم که در این مسیر تا به آخر دوشادوش در کنار شما خواهیم ایستاد. ما میخواهیم صدای شما در جمهوری چک باشیم. خطاب ما تمام دختران و پسران شجاع هستند. نفراتی که زندگی خود را در خطر قرار میدهند در جنگ برای دموکراسی و آزادی. ما برای اهداف مشترک مبارزه میکنیم. امیدواریم که یک روز شما را در ایرانی دموکراتیک ببینیم، جایی که بتوانیم آزادانه نفس کشید و در آرامش خوابید. در ایرانی که طرح 10 مادهای خانم رجوی به اجرا گذاشته شده است. ایرانی عاری از ترس و سرکوب حقوق انسانی. آرزو میکنیم که شما هم مثل ما حق انتخاب داشته باشید، چیزی که ما نمیتوانیم فقدانش را تصور کنیم. ما اعتقاد داریم که با هم میتوانیم این آرزو را محقق کنیم و امروز یک قدم به آن نزدیکتر شدیم.
از طرف هیأت جمهوری چک از این امکان فوقالعاده که حمایت خودمان را اعلام کنیم بسیار سپاسگذارم. به گفته پریکلس «شادی در آزادی و آزادی در شجاعت نهفته است». بنابراین شجاع باشید.
ملگورزاتا بونیکوسکا – لهستان:
خانم رئیسجمهور، مریم رجوی، مهمانان گرامی، همرزمان!
خیرمقدمهای گرم مرا بپذیرید! من ملگورزاتا بونیکوسکا هستم و از لهستان به این گردهمایی آمدهام. چگونه به این نقطه رسیدهام؟ بیش از 5سال پیش من با شرایط ایران و کمپ لیبرتی آشنا شدم و به خودم گفتم نمیتوانم بیتفاوت از روی این موضوع بگذرم. من یک زن هستم و شهروندی در کشوری که مردم از آزادی برخوردار هستند. وظیفه من بهعنوان یک زن این است که در مقابل این تبعیض بایستم. و از کسانی که از حقوق مدنی برخوردار نیستند حمایت کنم. زنان در ایران از حقوقی که من روزانه از آن برخوردار هستم، محروم هستند، چیزهایی که شاید برای من ناچیز محسوب بشوند. حقوقبشر باید فراگیر باشند فارغ از جنسیت و ملیت هر فرد. همانطور که شما امروز اینجا جمع شدهاید تا این خواسته را به یک واقعیت در ایران تبدیل کنید و برای آزادی مبارزه میکنید. من هم میگویم دیگر بس است! بگذار ما در مقابل جهان شهادت بدهیم، قلبهایمان را باز کنیم و کمکرسانی کنیم. همه برای آزادی! با تشکر
پروانه عبدالمالکی:
به نام آزادی
به نام مریم و مسعود
به نام فرزندان سترگ ایرانزمین
درود بر شما مهمانان ارجمند حاضر در گردهمایی امروز
درود بر شما عاشقان ایران، ایرانی که از سراسر جهان و این کره خاکی در اینجا گردهم جمع شدهایم که صدای درگلوخفه ایران وهموطنانمان در زندان بزرگ ایران باشیم.
ما و من اینجا هستیم که آری و نه به چندین موضوع بگوییم.
آری به صلح و دوستی در خاورمیانه و جهان
نه به صدور تروریسم، نه به داعش، نه به طالبان، نه به القاعده، نه به کشتار مردم بیگناه با هر نامی، مخصوصاً به نام اسلام و مسلمان،
آری به فعالیت و شرکت فعال جوانان و دانشجویان در هر زمینه و هرجا وهرمکان
نه به بیحرمتی و بیاحترامی به جوانان و دانشجویان در جامعه
نه به فرار مغزها از ایران
آری به آموزش و تدریس رایگان
نه به تبعیض – نه به کودکان کار
آری به حق آزادی حجاب – نه به حجاب اجباری، نه به تجاوز به حریم شخصی افراد از جمله زنان
آری به شرکت فعال زنان در هر رده و زمینه از جمله حق آزادانه ازدواج و طلاق و سرپرستی کودکان، شرکت زنان در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در ردههای رهبری
نه به تبعیض جنسیتی، نه به زندانی کردن زنان درخانه و در… .
آری به فریاد رسای مادر ستارها و مادر ریحانهها.
آری به فریاد حقطلبانه اشرفیان در لیبرتی.
نه به سکوت، نه به اجحاف حقوق قانونی اشرفیان.
آری به آزادی و دموکراسی و حق حاکمیت مردم.
نه به دیکتاتوری و حاکمیت جهل و جنایت و ارتجاع.
آری به فریاد آزادیخواهی مریم رجوی و همسنگرانش در لیبرتی، در پاریس و در سرتاسر ایران.
نه به مماشات و مذاکره و نه به معاملههای کثیف سیاسی با رژیم سفاک و ضدبشر آخوندی علیه مردم ایران و مقاومت برحق مردم ایران.
در پایان از تمام مهمانان خارجی ارجمند حاضر در جلسه که از کشورهای مختلف در اینجا حضور دارند درخواست دارم که این پیام را از طرف ما بگوش نمایندگان پارلمان و مجالس کشورهای خود برسانند که ما اینجا فریاد برمیآوریم:
مرگ براصل ولایتفقیه زنده باد ارتش آزادی
و ما قسم خورده و میخوریم در اینجا که مریم مهر تابان میبریمت به تهران حتی اگر با چنگ و دندان هم که شده و به مردم ایران میگوییم که:
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
با سپاس فراوان از همگی شما
نورا زمانی – انجمن جوانان ایرانی، نروژ:
نام من نورا زمانی است، 19سالهام و در دانشگاه اسلو نروژ تحصیل میکنم. هیچگاه در ایران نبودهام، ولی از سرکوبی که مردمم از آن رنج میکشند آگاهم. نمیتوانم یک زندگی معمول داشته باشم و اینرا نادیده بگیرم،
وقتی میدانم که مردمم در ایران از همان حقوق و آزادیهایی که من دارم برخوردار نیستند. بههمین دلیل میخواهم به مردمم کمک کنم تا بتوانند از خودشان دفاع کنند، عقایدشان را بیان کنند و بدون ترس زندگی کنند. من در کنار مقاومت ایران بزرگ شدهام، زیرا خانوادهام، اعضای فعالی در آن بودهاند. لذا از دوران کودکی در تظاهراتها و مراسم حضور داشتهام. صادقانه بگویم که هیچگاه سازمان دیگری را ندیدهام که برای آزادی و حقوقبشر در ایران آنچنان که سازمان مجاهدین خلق میجنگد، مبارزه کند. آنها فقط حرف نمیزنند، بلکه عمل میکنند، چون آرزویشان برای آزادی در میهن ما قوی است. جنبش مقاومت ایران مستمراً از 1965 برای دموکراسی مبارزه کرده و مطمئنم به این مبارزه ادامه خواهند داد تا وقتی رژیم وحشی آخوندها در ایران سرنگون شود. آنها نسل در پی نسل در حال هموار کردن مسیر آینده هستند و ایدهآلهایشان در آرزوهای نسل جوان برای آیندهیی درخشانتر منعکس میشود. این یک دموکراسی واقعی است و دقیقاً همان چیزی است که من مجذوب آن شدم تا بخشی از مجاهدین خلق باشم. بنابراین امروز اینجا ایستادهام تا بگویم، من «صبا» هستم که گفت: «تا آخرش ایستادهایم».
مریم میرزایی – مسئول انجمن جوانان ایرانی، جورجیا – آمریکا:
هیچ هدفی غیرممکن نیست، مادامی که شما به قلههای فتحنشده بنگرید، آن هم با ایمان برای چیزی فراتر از هوای نفس خودتان.
رهبر شگفتانگیز ما خانم مریم رجوی این جملات را چند سال پیش بیان کرد. افراد اشرف با چنین انگیزهیی زندگی کردند. نام من مریم میرزایی است و در حال حاضر دانشجوی دوره لیسانس در کالج «تری» دانشگاه جورجیا در شهر آتن (آمریکا) هستم. من بهعنوان بخشی از این جنبش بزرگ شدم و آموختم که فقط زندگی ایثارگرانه شما را قویتر میکند. آنها میزانی غیرقابلتصور از قدرت و استقامت دارند که من آرزو میکنم، صرفاً ذرهیی از آنرا میداشتم. ما بسیاری از جوانان شجاع اشرفی را از دست دادهایم، مانند صبا، آسیه و حنیف که با فداکاری جان خود را برای آزادی ما دادند. ما اجازه نخواهیم داد که مرگ آنها نادیده گرفته شود. آنها تبدیل به سمبلهای بزرگی برای همه جوانان در داخل ایران شدهاند که از شجاعت شهیدان اشرفی، الهام میگیرند. اکنون افراد اشرف و لیبرتی به ما مینگرند تا علیه این رژیم استبدادی قیام کنیم. حکومت آخوندها بهزودی پایان مییابد و ما میتوانیم به کشوری باز گردیم که متعلق به خودمان است. متشکرم.