مریم اکبری مقاوم تر از همیشه بر ادامه مبارزه اش پای می فشارد

مریم اکبری مقاوم تر از همیشه بر ادامه مبارزه اش پای می فشارد

زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد[1] در آستانه دهمین سال محکومیت خود نامه سرگشاده ای از بند زنان زندان اوین به بیرون فرستاد. در این نامه سرگشاده او از رنجهای خود و خانواده اش طی این سالیان سخن گفته و عهد کرده است که مقاوم تر از هر زمان به مبارزه خود ادامه دهد.

بخشهایی از این نامه ذیلاً آمده است:

 

نیمه شب ۹ دی ماه ۱۳۸۸، شبی سرد و بارانی، به بهانه‌ی پاره‌ای از توضیحات مرا از کودکانم جدا کردند که به دفتر پیگیری ببرند و تا ظهر ۱۰ دی بازگردم… به دلیل این که همسرم منزل نبود اجازه خواستم صبح زود بعد از راهی کردن بچه‌ها به مدرسه و مهدکودک خودم را به دفتر پیگیری معرفی کنم که موافقت نکردند.

این سال‌ها فراز و نشیب بسیار داشت. به گوهردشت و قرچک ورامین تبعید شدم. دختران زیبای من بزرگ شدند ولی کسی ندانست چطور گذشت. همان گونه که کسی ندانست بر پدران و مادران داغدار و چشم انتظار ما چه گذشت. پدر و مادرانی که در روزهای ملاقات به جای دیدار عزیزانشان ساک خونین تحویل گرفتند. پدران و مادرانی که به جای دیدن دخترانشان یک اسکناس پنجاه تومانی بابت مهریه دریافت کردند. تمام این سال‌ها با مشقت‌هایش گذشت.

در سلول‌هایی بودم که حس می‌کردم در روزگاری خیلی دور خواهرم و برادرانم در اینجا بوده‌اند. پیش از این برای به دست آوردن نشانی از عزیزانم در خاوران‌ها بودیم و حال احساس می‌کنم به آن‌ها نزدیکترم و حضورشان را حس می‌کنم. اینجا در هر در و دیواری نشانی از آن‌ها حک شده است.

جفای این رژیم سفاک همیشه با ما بوده و هست. مادرم را در کودکی از دست دادم و پدرم چشم انتظار از دنیا رفت. ولی یک چیز را همیشه می‌دانستیم و به آن آگاه بودیم: این که دست باندهای اصلاح‌طلب و اصول‌گرا و اعتدالی همگی به خون عزیزانمان آغشته است. اصول‌گراها با شمشیری کشیده از روبرو و اصلاح‌طلبان با نقابی برچهره و گاه نزدیک‌تر از آن چه بشود باور کرد، با فریب و ریا نشسته بر سفره‌هامان در چهاردیورای زندان، با رخنه کردن در خلوتمان در چهره‌ی دوست و با ادعای همدلی، تازیانه‌ها زدند که التیام آن میسر نگردد مگر با رخ نمودن چهره‌ی تک‌تک‌شان از زیر نقاب ریا و بر ملا نمودن ِ دستانی خونین که زیر ردای مکر پنهان کرده‌اند و اعتدالی‌ها که ملغمه‌ای هستند از این دو، قاطعیت استبدادی کور و مکری خانمان سوز.

اتهاممان دفاع از خلق بود. تبعید و شکنجه و اعدام حقمان بود؛ چرا که از نگفته‌ها گفتیم. سال‌های طولانی در سیاه‌چال‌های رژیم حقمان بود چرا که از برابری و برادری و عدالت گفتیم. این سال‌ها با تمام فراز و فرودهایش سپری شد. من ایستاده‌ام مقاوم‌تر از همیشه در برابر سال‌های حبس پیش رو چرا که باور دارم روشن‌اندیشانی را که دفاع از حق سرلوحه‌ی مبارزات‌شان بوده و هست و خواستم پای در رکابشان در کنار هم‌میهنان عزیزمان صدایی باشم از بی‌صدایان جامعه‌ی زخم‌خورده‌مان.

در آستانه‌ی دهمین سال حبسم درود می‌فرستم بر تک تک مبارزان راه آزادی که تحمل سال‌های حبس و محرومیت و درد مقاوم‌ترشان ساخت و شادمان از افزایش آگاهی و شناخت جامعه‌ی درد کشیده که حصار دروغین باندهای این حزب تک صدا و ارتجاعی را در نوردیده به طلیعه‌ی فردا نزدیک‌تر می‌شود.

[1] مریم اکبری منفرد پس از تظاهرات روز عاشورا در تاریخ ۹ دی ۱۳۸۸، در منزلش بازداشت شد و روز ۱۱ خرداد ۱۳۸۹، به اتهام محاربه از طریق هواداری در سازمان مجاهدین خلق ایران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم گردید.

این زندانی سیاسی در تمام این سالیان از حق مرخصی و خدمات پزشکی مناسب محروم بوده است در حالی که وی از بیمار‌های مختلف از جمله اختلال تیروئید و روماتیسم مفصلی رنج می‌برد.

مریم اکبری منفرد پس از ارائه شکایت در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۹۵، درباره اعدام اعضای خانواده‌اش در سال ۱۳۶۷، در یک اقدام تلافی جویانه از سوی دادستان تهران از خدمات پزشکی محروم و تهدید به افزایش ۳ سال حکم زندان و تبعید به زندان سیستان و بلوچستان گردید.

دو برادر مریم اکبری منفرد در سال‌های ۶۰ و ۶۳ به اتهام «ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران» به دستور دادگاه‌های انقلاب در ایران اعدام شدند.

یک برادر دیگر و خواهرش نیز در سال ۶۷ در موج اعدام زندانیان سیاسی در تابستان آن سال اعدام شدند.

مریم اکبری منفرد از سال ۸۸ به مدت ۹ سال از حق مرخصی محروم بوده است این در حالی است که دادگاه انقلاب در سال ۱۳۹۲ وثیقه یک میلیارد و ۱۵۰‌میلیون تومانی برای مرخصی این زندانی سیاسی از خانواده او گرفته است و در لحظه آخر و هنگامی که فرزندان این زندانی سیاسی منتظر آمدنش به خانه بودند، خبردار شدند که مرخصی منتفی شده و از وزیر اطلاعات نامه آمده که این خانم نباید مرخصی برود.

خروج از نسخه موبایل