مصاحبه مترو با دختر عضو کانون شورشی در ایران

مصاحبه مترو با دختر عضو کانون شورشی در ایران

نشریه مترو چاپ انگلستان روز پنجشنبه ۱۰ نوامبر (۱۹ آبان ۱۴۰۱) در گزارشی به قلم کیمبرلی باند، مصاحبه ای با یکی از دختران عضو کانون های شورشی در که هدایت انقلاب ایران را در دست دارند منتشر کرد. آنچه در زیر آمده بخش هایی از این مصاحبه است:

هر بار که از خانه بیرون می روم آماده مرگ می شوم – دختر جوانی که انقلاب ایران را هدایت می کند

رها، یک دختر ۱۸ساله در تهران برای ترک خانه آماده می شود.

اما برخلاف سایر دختران جوان هم سن خود در سراسر دنیا، که وسایلشان را برای رفتن به مدرسه یا دانشگاه جمع می کنند، رها خانه را به مقصد جنگ ترک می کند. برای رفتن به خیابان به همراه دیگر دوستانش تا در تظاهرات علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران شرکت کند.

او و هزاران نفر دیگر، بخشی از تظاهرات گسترده‌ای را تشکیل می‌دهند که هم پا با شعار «زن زندگی آزادی» خواهان «مرگ دیکتاتورها» هستند. شعاری که کشور را بر علیه به حاشیه راندن زنان و حقوق آنها به دست رژیم بنیادگرا که به مدت ۴ دهه در قدرت بوده، متحد کرده است

جای تعجب نیست که رها اعتراف می کند از آنچه ممکن است هر روز با آن مواجه شود می ترسد، اما او می داند که این نبرد برای آزادی مهمتر از احساس ترس است. او طی تماسی به نشریه مترو گفت «در ابتدا ما می‌ترسیدیم. از اینکه کشته شوم می ترسیدم. اما دیدم هزاران جوان برای آزادی کشته شدند. به خودم گفتم خون من رنگین‌تر از خون دختران جوان دیگر نیست، بنابراین انتخاب من این است که در قبال این حکومت سکوت نکنم».

رها تنها یکی از هزاران جوانی است که بخشی از کانونهای شورشی ایران هستند – گروهی از معترضان آموزش دیده و سازمان یافته که به دنبال مبارزه برای یک ایران آزاد هستند.

بسیاری از این کانون ها که از سال ۱۳۹۳ در حال آموزش هستند، در پی مرگ دلخراش مهسا امینی وارد عمل شدند. این زن ۲۲ساله به وسیله گشت مخوف ارشاد متوقف شد. در محاورات به این گشت پلیس اخلاق اطلاق می شود که یکی از عناصر نیروی انتظامی است. شاهدان ادعا کردند که او به خاطر نمایان بودن مویش مورد ضرب و شتم قرار گرفت و در بیمارستان جان سپرد.

گزارشات متناقض متعددی از زمان مرگ امینی منتشر شده اند. رئیس پلیس تهران حسین رحیمی مدعی شد که این زن جوان بعد از بازداشت دچار سکته قلبی شده، چیزی که پدر خانمی امینی رد می کند و می گوید که دخترش از هیچ بیماری زمینه ای رنج نمی برده است.

مرگ بی معنی مهسا امینی تبدیل به کاتالیستی برای اعتراضات گسترده علیه رژیم ایران شد که مدتی بود در کشور در حال جوشیدن بود. با نرخ بالای بیکاری، افزایش تورم در کشور بسیاری در ایران مایل نیستند برای سرنگونی حکومتی بجنگند که آنرا ظالم می دانند.

در قوانین شریعه زنان از حقوق کمتر برخوردارند و پلیس اخلاق با سوءاستفاده از قدرت خود زنان را به طور غیرمنصفانه هدف قرار داده و آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دهد. بنابراین جای تعجب نیست که زنان و دختران در خط مقدم هر تظاهراتی هستند.

 قریب به ۶۰ روز از شروع قیام در ایران می گذرد، با زنان جوان مبارزی که می گویند این دیگر اعتراض علیه رژیم نیست – این یک انقلاب همه جانبه است. به‌رغم همه تلاش رژیم برای سرکوب مخالفان، اعتراضات در تمامی ۳۱ استان ایران شکل گرفته اند.

بازارها در حمایت از معترضان تعطیل کردند، رانندگان کامیون اعلام اعتصاب کرده اند. دانشجویان و دانش آموزان با وجود اینکه ممکن است توسط نیروهای رژیم مورد ضرب و شتم یا هدف شلیک گلوله قرار گیرند، هر روز برای اعتراض به خیابان ها می روند.

رها می گوید «وضعیت ملتهب کشور تأثیر خود را بر همه اقشار مردم گذاشته است. وقتی من درباره مهسا خواندم که به دست این دولت کشته شده، از شدت خشم داشتم منفجر می شدم و گریه کردم. اما من می دانستم که این مشکل با گریه کردن من حل نخواهد شد. به همین خاطر من به دوستانم در خیابان پیوستم تا برای دموکراسی و آزادی از این دولت ستمگر فریاد بکشم.»

رها خودش هم با پلیس اخلاق مواجهه داشته است. با اینکه او به انتخاب خودش روسری سر می کند، اما یک افسر به او در مورد اینکه «زیادی خودنمایی»‌دارد تذکر داد. این فقط در اثر سماجت خودش و اصرار خانواده اش بود که او را به سمت سرنوشت نامعلومی هدایت نکردند.»

او توضیح می دهد «مورد بوده که مأمورین به سوی من آمدند و به من گفتند روسری ات پایین است. و من هم به آنها گفتم ربطی به آنها ندارد. آنها به من توهین کردند و دستم را گرفتند که ببرند. ولی خانواده ام اجازه ندادند آنها مرا با خود ببرند.»

طبعاُ اعتراض به رژیم در ایران خالی از خطر نیست. گزارش‌های شورای ملی مقاومت ایران حاکی از آن است که بیش از ۲۵ هزار شهروند ایرانی از زمان آغاز اعتراضات بازداشت شده و حداقل ۴۸۰ نفر کشته شده‌اند که ۴۰ نفر از آنها کودک و نوجوان بودند.

گزارش شده است که نیکا شاکرمی ۱۷ساله در جریان اعتراضات به دست مأموران امنیتی شکنجه و کشته شده است در حالی که بنا به گزارش عفو بین الملل، بلاگر ۱۶ساله سارینا اسماعیل زاده را تا سرحد مرگ در یک ا عتراض در گوهردشت در استان البرز کتک زدند.

در جای دیگر بی بی سی گزارش کرد که اسرا پناهی ۱۵ساله به وسیله مأموران امنیتی که به مدرسه او حمله کردند مورد ضرب و شتم قرار گرفت چرا که او از خواندن یک سرود در مدح ولی فقیه خودداری کرد. مقامات ایران این را انکار می کنند و در تلویزیون دولتی گفتند که اسرا در اثر ناراحتی قلبی فوت کرده است.

به رغم سن پایین بسیاری از معترضین، حکومت ایران خط سخت گیرانه ای علیه مخالفان درپیش گرفته است. ابراهیم رئیسی رئیس جمهور آنهایی که در خیابان اعتراض می کنند را «دشمن جمهوری اسلامی» توصیف کرد  و خائنان را برای تحریک اعتراضات سرزنش نمود. وی قسم خود که با «کسانی که با امنیت و آرامش کشور» مخالفت کنند به شدت برخورد خواهند کرد.

رها می گوید «دولت ما را دردسرساز می داند. آنها به مردم و حقوق آنها احترام نمی گذارند. همه جهان دید (چه اتفاقی برای مهسا افتاد. اما رها و سایرین در کانون های شورشیبا احتیاط پیش می‌روند تا از خونریزی و دستگیری بیشتر جلوگیری کنند.

او توضیح می‌دهد: «ما از لو رفتن خود جلوگیری می‌کنیم، بنابراین صورت خود را با پارچه می‌پوشانیم و در طول تظاهرات مسئولیت‌هایمان را با هم تقسیم می‌کنیم. یک نفر محیط اطراف را زیر نظر دارد تا بتوانیم به نزدیک شدن نیروهای امنیتی واکنش نشان دهیم و غافلگیر نشویم. باور کنید هر روز که از خانه بیرون می روم این را به خود می‌گویم که باید آماده شوم تا دیگر به خانه برنگردم. ترس عامل اصلی است، اما پرداخت بهای آزادی یک ضرورت برای سرنگونی رژیم است. من با هم‌تیمی‌هایم قدرت می‌گیرم، زیرا با هم هستیم.اما چون مادرم می ترسد، او ازمن قول گرفت که مراقب خودم باشم. او گفت اگر اتفاقی برای من بیافتد او طاقت نمی آورد و سکته می کند.»

رها می‌گوید از بودن در کنار دختران و زنان دیگر در نبرد برای آزادی، انگیزه گرفته است. او می گوید: «زنان در خط مقدم این اعتراضات هستند. دیدن تعداد دختران جوان دیگر به من قدرت می دهد».

رها می‌گوید: « دوست من که نقش فرماندهی [کانون شورشی ما] را دارد می گوید زنان نیروی تغییر هستند و آخوندها سرنگون خواهند شد. زنان به حساب نمی آیند. اما سرکوب شدگان امروز فاتحان فردا هستند. این حرف ها به ما جرات می دهد و با این آخوندها سازش نداریم.»

کانون های شورشی که رها عضوی از یکی از آنهاست، توسط شورای ملی مقاومت ایران سازماندهی می شوند. حسین عابدینی، معاون نماینده شورای ملی مقاومت در بریتانیا می‌گوید آنها یک پارلمان ایرانی در تبعید هستند که برای سرنگونی رژیم فعلی و برقراری یک نظام دموکراتیک لابی می کند. آنها اعتراضات را سازماندهی می‌کنند تا به طور بالقوه بتوانند عمر قیام را طولانی‌تر کنند تا سرانجام باعث تغییر واقعی در ایران شود.

عابدینی می‌گوید «ما در ارتباط مستقیم و مداوم با کانونهای شورشی هستیم. ما در هدایت این اعتراضات قدم به قدم وارد می‌شویم تا خون کمتری بر زمین ریخته شود. برخلاف قیام‌های قبلی در ایران که به سرعت توسط رژیم سرکوب می‌شد، تلاش‌های مستمر و سازمان‌یافتگی کانونهای شورشی مقاومت در سراسر کشور به این معناست که سرکوب صداهای مخالف بسیار دشوارتر شده است. نیروهای رژیم تضعیف و بی‌انگیزه شده اند و نمی توانند با همان شتاب ادامه دهند.

 تلاشهای رژیم برای بستن اینترنت نتوانسته فعالیت کانون های شورشی در کنار شورای ملی مقاومت را متوقف کند. آنها پیام وحشیگریهای رژیم را به گوش جهانیان می‌رسانند. تلویزیون ماهواره ای مقاومت ۲۴ ساعته پخش می شود و مردم در حال ارسال فیلم به این تلویزیون ماهواره ای هستند.

شورای ملی مقاومت خواستار تحریم‌های بیشتر علیه رژیم ایران است و از دولت‌ها خواستار ایجاد تغییراتی است تا نشان دهد از رژیم ایران حمایت نمی‌کنند.

این همه ویژگی های یک انقلاب را دارد. برخی رویدادها منعکس کننده سقوط شاه در سال ۱۹۷۹ هستند. این مانند سدی است که اکنون شکسته و دیگر نمی توانند جلوی فشار را بگیرد. آنها ممکن است بتوانند تا حدی آن را سرکوب کنند، اما نمی‌توانند آنرا متوقف کنند.

رها همان قدر که جوان است مصمم هم هست. «ما ادامه می دهیم تا این رژیم کثیف را سرنگون کنیم. دیکتاتورها خدا نیستند. هر اعتراضی و هر قدمی که ما برمیداریم یک گام به سرنگونی این حکومت ضدبشری نزدیک می شویم. ما متوقف نخواهیم شد.»

خروج از نسخه موبایل