سازمان ملل متحد از سال ۲۰۱۲ روز ۱۱ اکتبر را بعنوان روز جهانی دختر بچه ها نامگذاری کرد. هدف از این نامگذاری توجه به نیازها و مشکلات خاص دختر بچه ها و کمک به دست یابی آنها به حقوق بشر خود می باشد. حقوقی چون آموزش، تغذیه، برابری قانونی، مراقبتهای پزشکی، و ممانعت از خشونت و تبعیض و ازدواج اجباری.
واضح است، آخوندهای حاکم بر ایران که سن پاسخگویی قضایی و سن ازدواج برای دختران را تنها ۹ سال قرار داده و دختربچه ها را از روز اول دبستان مجبور به رعایت حجاب اجباری می کنند نمی توانند تناسبی با این اهداف جهانی داشته باشد.
تمام تلاش مقامات مرتجع حاکم بر ایران این است که پیش از آنکه دختران به مینیمم آگاهی برای درخواست حقوق انسانی خود برسند آنان را به اسارت قوانین و سنن زن ستیزانه خود درآورده و از اجتماع دور نگه دارد.
این رژیم به جای روز جهانی دختر بچه ها که باید با با هدف سلامت و پیشرفت حقوق دختران برگزار شود، سالانه دست به برگزاری مراسم تهوع آوری بنام جشن تکلیف دختران ۹ ساله می زند که تحت عنوان سن تکلف دینی، آنها را رسما به اسارت قوانین زن ستیزانه حاکم در بیاورد.
نگاهی گذرا به بحرانهایی گریبانگیر دختربچه های ایرانی گوشه ای از کارنامه رژیم آخوندی را نشان می دهد.
ترک تحصیل و بیسوادی دختران
از نظر آخوندها کار زنان خانه داری و فرزند آوری و پرورش آنهاست و به تحصیلات دختر بچه ها نیز به همین چشم می نگرند. زهرا آیت اللهی، رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان در شورای عالی انقلاب فرهنگی این رژیم می گوید: اینکه دختران با خانواده همسرشان برخورد داشته باشند واجب تر است تا بخواهند انواع و اقسام فرمول های شیمی، فیزیک و ریاضی را یاد بگیرند. (روزنامه حكومتي قانون – 13دي 1395)
سرشماری رسمی سال ۸۵، خبر از وجود بیش از 3 میلیون و 200 هزار کودک بازمانده از تحصیل در کشور را نشان می دهد. (سایت حکومتی مهرخانه – ۱۴آذر۱۳۹۵)
آخرین آمار موجود مربوط به سال ۹۴ مرکز پژوهش های مجلس است که این کودکان را حدود ۴ میلیون نفر اعلام نمود. (یورونیوز – ۲۲ژوئیه2015)
در یک جلسه مجلس رژیم در ۲۵آذر۹۵، نماینده شهر زاهدان اعلام کرد که 156000 دختر بلوچ از دریافت فرم تحصیل محروم شده اند. مدیر آموزش و پرورش ذزفول نیز گفت: دختران ۶۰درصد از ۵۰۰ دانش آموز محروم از تحصیل طی ۳ سال گذشته را تشکیل می دهند.
بنابر گزارش خبرگزاری حکومتی آنا، دختران در منطقه هرندی به خاطر فضای اجتماعی آلوده این منطقه از جمله به خاطر آمار بالای کارتن خوابها و معتادین نه تنها نمی توانند به تحصیلات ادامه دهند بلکه حتی نمی توانند از خانه خارج شوند.
پدیده دختران بازمانده از تحصیل در حالی در حال گسترش است که ایران هم اکنون نیز با 9.5میلیون بیسواد در رده ۱۲۰ بیسوادی در جهان قرار دارد.
دختر بچه ها به عنوان نیروی کار
با گسترش فقر و عدم حمایت های اجتماعی پدیده کودکان کار در ایران به فاجعه تبدیل شده است. تعداد قابل توجهی از این کودکان را دختربچه ها تشکیل می دهند.
ناهید تاج الدین، عضو هیات رییسه کمیسیون اجتماعی مجلس، آمار کودکان کار ایران را بین ۳ تا ۷ میلیون عنوان عنوان کرده و اعتراف می کند که به دلیل اینکه اغلب کودکان کار هیچ گونه ثبت هویتی ندارند؛ آمار دقیقی در این زمینه نمی توان ارائه کرد. (سایت حکومتی سلامت نیوز – ۵مهر۱۳۹۶)
در مهرماه94 مدیر کل اداره آموزش و پرورش تهران آمار کودکان کار این شهر را 25هزار نفر اعلام نمود.
تعداد کودکان کار در اصفهان در سال 95 افزایشی 120 درصدی را در مقایسه با سال قبل از آن نشان میدهد، اما افزایش تعداد دختران کار در این مدت بسیار نگران کنندهتر به نظر میرسد. (خبرگزاری حکومتی تسنیم – ۲۲خرداد۹۶)
مقامات ایران به جای حمایت از این کودکان با خشونت با آنها برخورد می کنند. در شهریورماه سال جاری فرمانداری تهران دستور دستگیری کودکان کار را داد .
ازدواج زود هنگام
ازدواج دختر بچه ها موضوعی است که در قوانین رژیم آخوندی رسماً تعریف شده است. نه تنها سن قانونی ازدواج برای دختران ۱۳ سال قمری است بلکه پدر یا جد پدری و قاضی می توانند پیش از آن هم دختر را مجبور به ازدواج کنند. این امر علاوه بر مشکلات روحی و جسمی مستقیم که به دختران تحمیل می کند راه را برای ایجاد بسیاری فجایع اجتماعی بعدی مانند طلاق، اعتیاد و خشونت و قتل باز می کند.
علیرضا کاظمی مدیرکل آموزش و پرورش استان خراسان رضوی رژیم به سادگی اعتراف می کند که مهمترین دلیل بازماندن از تحصیل دختران ازدواج زودهنگام است. (خبرگزاری حکومتی ایسنا – ۲۶ شهریور ۱۳۹۶)
تنها در سال94 بالغ بر 37هزار دختر زیر 15سال ازدواج کرده اند. تحقیقات نشان داده که ٢٧درصد قربانیان ازدواج زودهنگام، در سال اول تحصیل هستند. (سایت حکومتی انتخاب – ۲۷شهریور1396)
کارشناسان معتقدند که ازدواج زودهنگام در چندسال اخیر شدت یافته است. متاسفانه با افزایش فقر در جامعه ایران، به ازدواج درآوردن اجباری دختران بعنوان راهی برای فرار از بدهی های مالی یا کاهش هزینه مورد استفاده قرار می گیرد.
شرایط تحصیلی وخیم و ناامن
حتی دخترانی که از امکان تحصیل و خانواده مناسب برخوردارند قربانی سیستم های غیر ایمن و بی مسئولیتی های سیستم آموزش و پرورش می شوند.
حسینعلی شهریاری، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس اعتراف کرد که حدود 500 مدرسه در استان سیستان و بلوچستان کپری، سنگی، خشت و گِلی هستند که تحصیل را برای دانشآموزان مشکل کرده است. (جام جم – ۱۷مهر۹۶)
همه استانها و شهرستانهای ایران کم و بیش با چنین مشکلاتی مواجهند.
روز ۱۰ شهریور96، اتوبوس دانشآموزان نخبه دختر در استان هرمزگان برای شرکت در اردوی دانشآموزی به شيراز مي رفت كه در مسير، واژگون گردید. در جريان اين واقعه، 12دانش آموز كشته و 34تن ديگر مصدوم شدند. ۳مصدوم بدحال به شیراز منتقل گرديدند و 4تن قطع عضو و قطع نخاع شدند. این فاجعه تلخ سلسله وقایع جانگذازی است که تحت این نظام به اشکال مختلف تکرار می شود.
در شهریورماه ۹۵ دیوار مدرسه ای در چابهار فرور ریخت و یک دختر بچه ۷ ساله زیر آوار آن جان داد.
در آذرماه سال ۹۱ یک کلاس مدرسه دخترانه در شین آباد دچار حریق شد که طی آن ۲ دختر دبستانی جان خود را از دست داده و بقیه برای کل عمر خود با درد و جراحتهای ناشی از سوختگی رها شدند. دولت نه تنها عملا حمایت مناسبی برای درمان این کودکان بعمل نیاورد بلکه خانواده آنها را برای سالها در تونل های قوانین زن ستیزانه خود برای دریافت دیه سر دواند.
همه اینها بخشی از وضعیت رقت انگیز دختربچه ها در ایران است. در روز جهانی دختربچه ها عهد کنیم که بیشترین تلاش را برای بهبود این وضعیت به عمل آوریم.