انسانهای بدون حق، مطالعه ای درباره وضعیت زنان روستایی در ایران
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران
مارس ۲۰۱۸
انتشارات کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران – اسفند ۱۳۹۶
حق طبع و انتشار محفوظ و متعلق به کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران می باشد.
چاپ و انتشار این گزارش و یا بخش هایی از آن با اجازه قبلی و یا ذکر منبع مجاز است.
پیش گفتار
در ایران با شنیدن کلمه روستا بلافاصله محلی بدون آب و برق و با خانه های خشتی و گلی در نظر مجسم می شود گویی که کمبود و محرومیت مشخصه وطبیعی یک روستا است.
بار سنگین این زندگی طاقت فرسا طبعا بر دوش زنان و دختران است چرا که باید در حالیکه به هیچکدام از نیازهای خاص آنان پاسخی داده نمی شود، به نیازهای خانواده خود پاسخ گویند.
زندگی زنان روستایی ایران با هیچکدام از شاخص های زندگی انسانی مطابقت ندارد چه رسد به استانداردهای بین المللی. زنان روستایی انسانهای فراموش شده ای[1] محسوب می شوند که از اولیه ترین نیازهای زندگی شرافتمندانه محروم هستند.
زهرا فرجی مدیرکل امور زنان و خانواده استانداری استان مرکزی وضعیت زنان روستایی را در یک کلام نابسامان توصیف کرد و اذعان کرد که این زنان هیچگونه امکاناتی در اختیار ندارند. وی گفت: بحث اشتغال زنان و دختران روستایی در هیچ برنامه ای تعریف نشده است.[1]
این اعتراف اگرچه دردناک است اما بیانگر همه واقعیت نیست. از یک یکسو شفافیتی در وضعیت زنان روستای وجود ندارد و از طرف دیگر وضعیت زنان ایرانی بطور عام اسفناک است چرا که حقوق آنها در قانون برسمیت شناخته نشده و بخاطر جنسیتشان مورد تبعیض قرار می گیرند.
طبق ماده 1210 قانون اساسی، سن بلوغ برای دختر ۹ سال قمری است و طبق ماده 1041 ازدواج دختر بچه ها قبل از ۱۳سالگی با اجازه ولی مجاز است. بر اساس ماده 1105 ریاست خانواده خصیصه شوهر است.
طبق ماده 1117 ، شوهر ميتواند زن خود را از حرفه يا صنعتي كه منافي مصالح خانوادگي يا حيثيات خود يا زن باشد، منع كند.
طبق مواد 1123 و 1124 مرد می تواند زن خود را حتی بدلیل بیماری طلاق دهد. در حالیکه طبق قانون مدنی برای درخواست طلاق با پیچیدگی های فراوان مواجهند.
مثالهای معدود قید شده در بالا بیانگر نقض حقوق اولیه زنان در ایران بطور عام است. طبیعتا وضعیت زنان روستایی بسا وخیم تر است چرا که آنها باید با فقر و محرومیت مطلق نیز دست و پنجه نرم کنند.
اطلاعات این گزارش از میان اندک گزارشاتی که در رسانه های حکومتی منعکس شده جمع آوری شده است.
لازم به ذکر است که اکثر مشکلاتی که برای یک یا دو روستا قید شده، برای همه روستاهای ایران وجود دار و تفاوت ها کمی است.
- دسترسی به زیر ساخت ها
در كشوري ثروتمند با منابع طبيعي مانند ايران بسياري از مردم روستايي به آب دسترسي ندارند؛ حتي آبي كه توسط تانكر يا از طريق چاه بدست ميآيد.
عدم دسترسی به آب
یکی از بزرگترین معضلات زنان روستايی در زمینه زیر ساخت ها عدم دسترسی به آب سالم و کافی است. برای بررسی این موضوع کمی بر روستاهای چابهار[2] تمرکز می کنیم. چابهار یک شهر از استان محروم سیستان و بلوچستان است که در واقع تنها شهر بندر اقیانوسی ایران می باشد. وضعیت مردم ۴۴ روستای این شهر در محرومیت از آب دریغ انگیز است.
این روستاها اساسا از آب لوله کشی محرومند. آب آنها با تانکر های مستهلکی تامین می شود که آبی غیر بهداشتی و ناسالم را آنهم با تاخیر زیاد و حجم بسیار کم به آنها می رساند.
آبی که به روستا می رسد در یک منبع فلزی و دبه های پلاستیکی نگهداری می شود. منبع نگهداری آب غیر بهداشتی است و آب نوشیدنی مردم معمولا زرد رنگ است. بچه های روستا معمولا مریض هستند. در موردی روستاییان متوجه شدند که دهان کودکان سبز شده است. پس از بررسی ها مشخص شد که علت این موضوع وجود جلبک های بسیار زیاد در منبع آب روستا بوده است.
مردم بدلیل کمبود شدید آب، گودالهایی حفر کرده اند که آب باران را در خود جمع می کند و منبع ذخیره آب روستا محسوب می شود. این گودالها که هوتگ نامیده می شود منبع رشد پشه و مگس است و در عین حال برای شست و شوی بدن، ظروف و لباس استفاده میشوند. مواقعی که آب هوتگ تازه است یا آب تانکر نرسیده است مردم از همین آب برای نوشیدن هم استفاده می کنند.
دختران 10-11 ساله مسئول انتقال آب از هوتگ به خانه ها هستند. این کار با قابلمه های بزرگ انجام می شود که این دخترکان روی سر خود حمل می کنند.
در سال 1390 یک سد در این منطقه بر رودخانه ”کاجو“ ایجاد شد. قرار بود با ایجاد این سد مشکل آب چند روستا حل شود اما هیچ سیستمی برای انتقال آب ایجاد نشد. لذا آب پشت سد می ماند و تبخیر می شود اما روستاها تشنه می مانند.
برای هر فرد در این روستاها، سهمیه 15 لیتر آب در روز در نظر گرفته شده، که اساسا جوابگوی نیاز مردم نیست. نگاهی به سرانه مصرف آب در مقیاس های بین المللی جاي هيچ توضیحي برای ما نمی گذارد. کمترین سرانه مصرف آب در دنیا متعلق به کشور مالزی است که روزانه ۹۰ لیتر برای هر نفر می باشد. حال آنکه سرانه مصرف آب در کشورها به ۲۴۰ لیتر هم می رسد.
کشاورزی و دامداری این منطقه بخاطر کمبود آب بطور كلي رو به نابودی است.
وضعیت آب در روستاهای سراسر ایران مشابه است. علیرضا ابراهیمی، دبیر مجمع نمایندگان گلستان در مجلس اعتراف کردکه در استان گلستان[3] که در مجاورت دریای خزر وجود دارد، بیش از 100 روستا با تانکر آبرسانی میشود و روستائیان از حداقل خدمات عمومی محرومند.
عدم دسترسی مردم به آب آشامیدنی مورد نیاز روستاهای جلاران[4] در نزدیکی مرز افغانستان، روستای کالشور[5] در استان خراسان شمالی، روستای کافتر[6] درشهرستان اقلید و روستای گندمبر[7] در کاشمر نیز به رسانه های رژیم راه یافته است.
محرومیت از برق
انگشت شمار نمونه هایی که مقامات و رسانه های حکومتی به نبود برق اشاره کرده اند مربوط به قولهای بی پایه است که مقامات به روستاییان داده اند اما عمل نکرده اند. روستای کافتر[8] در شهرستان اقلید و روستای جلاران[9] در نزدیکی مرز افغانستان که تنها یک ساعت از برق برخورداند دو نمونه از این روستاها هستند.
محل سکونت
به گفته علیرضا ابراهیمی روستاهای استان گلستان نیز در وضعیت مدارس و خانههای بهداشت با مشکلات جدی روبرو هستند.
در استان گلستان[10]، ۷۰ درصد روستای “چشمهلی”[11] ناایمن است. فرونشست زمین و ایجاد حفرههای عمیق و خطر رانش زمین، این روستا را کلا ناایمن کرده است. با این حال خانه ها خشتی و غیر مقاوم بوده و هیچگونه امکان دولتی برای حل مسکن این روستاییان وجود ندارد.
جاده مواصلاتی
روستاهای ایران همچنين با مشکل راههاي مواصلاتي روبرو هستند. برای رسیدن به بسیاری از روستاها هیچ جاده ساخته شده يی وجود ندارد. مسیر رسیدن به بسیاری از این روستاها ناهموار و صعب العبور است و با کوچکترین بارش باران و برف کاملا بسته می شود. این روستاها هیچگونه وسیله نقلیه عمومی نیز ندارند.
روستای “مور زرد زیلایی”[12] در بویراحمد با جمعیت 773 نفر یکی از روستاهای فاقد راه ارتباطی مناسب است. اخیرا یک خانم که با افزایش فشار خون مواجه شده بود، به خاطر باران که باعث مسدود شدن جاده روستا شده بود، به مرکز درمانی نرسید و جان باخت.
بهداشت
مشکلات بهداشتی در روستاها بیداد می کند. در روستای جلاران[13] خبری از حمام و سرویس بهداشتی نیست. خانوادهها خودشان با گذاشتن تعدادی کلوخ بر روی یکدیگر، سرویس بهداشتی صحرایی به راه انداخته اند. حمام رفتن هر بار منوط میشود به آمدن تانکر. اگر هوا خوب باشد و آبی که به روستا میآید، کمی مازاد بر نیازهای اولیه افراد مانند آشامیدن باشد، حمام رفتن تعدادی از سکنه میسر می شود. این اتفاق معمولا ماهی یک بار هم نمی افتد و فاصله حمام رفتن اهالی از ۳ ماه هم عبور می کند.
رژیم ایران نه تنها مسائل لجستیکی مردم روستا را حل نمی کند بلکه با انجام پروژه های ضد مردمی شرایط بهداشتی را برای آنها غیر قابل تحمل تر نيز می کند.
در آبان ماه 1396 مردم روستاهای رامسر[14] که عمده آنان را زنان تشکیل می دادند برای چند روز متوالی در اعتراض به احداث تصفیه خانه فاضلاب شهری در منطقه مسکونی خود در مقابل فرمانداری این شهر تجمع کردند. اما فرمانداری تنها به قول دادن اکتفا نمود و به کار خود ادامه داد.
برخورداری از زمین
حکومت ایران حتی از چپاول دارایی های بسیار محدود مردم روستایی نیز فروگذار نمی کند و در صورت اعتراض نیز دست به سرکوب آنها می زند. در روز ۱۴آذر۱۳۹۶، نیروی انتظامی جهت مصادره زمین های کشاورزی روستای جلیزی علیا[15] به نفع یک سازمان وابسته به ارتش به این روستا حمله کرده و در واکنش به مقاومت اهالی، اقدام به ضرب و شتم معترضین کرده و تعدادی را مجروح نمودند. در نهایت لااقل ۴ زن روستایی را دستگیر کرده و با خود بردند.
وضعیت کلی روستاهای زلزله زده پس از ۳ ماه از وقوع زلزله
رژیم ایران هنوز هیچکدام از نیازهای اساسی مردم زلزله زده را حل نکرده است. خلاصه ای از یک گزارش خبرگزاری حکومتی ایلنا برای فهم نسبی وضعیت کافی است.[16]
یک زلزله زده می گوید: همه چیز مثل روزهای اول بعد از وقوع زلزله است؛ کودکان دچار سوءتغذیه شدهاند، نبود سرویس بهداشتی بطور خاص برای زنان و افراد ناتوان، وضعیت را به شدت برای آنها بحرانی کرده است. کودکان طی مدت ۳ ماه بطور متوسط تنها ۴ مرتبه توانسته اند به حمام بروند. یک حمام برای ۱۰ خانوار یافت می شود و هر ۵ خانوار از یک سرویس بهداشتی استفاده میکنند.
وضعیت بهداشتی بحرانی شده است. شپش به وفور در سر افراد یافت میشود؛ خانه های بهداشت و بیمارستان ها دارویی برای مبارزه با آن نمیدهند.
زنان با مشکلات عفونی مواجهند. مشکلات عدیده بهداشت و درمان گریبانگیر زنان باردار است و سرماخوردگی های سخت، کودکان و همه اهالی را درگیر کرده است. بیماری مردم مزمن شده و هر چند روز یکبار جان یک کودک یا زن را می گیرد. یک نمونه دردناک مرگ سارینا بود. حال سارینا در نیمه های شب به شدت وخیم و منجر به بیهوشي او شد. با وجود جاده خراب منطقه، سارینا به سختی به بیمارستان منتقل شد؛ اما در بیمارستان به دلیل نبود امکانات و پزشک متخصص وی در دستان پدرش جان سپرد.
هنوز حدود نیمی از مردم کانکس برای زندگی ندارند.
با بی آبی وخشکسالي كنوني محصول کشاورزی هم در کار نیست.
[1] http://www. salamatnews.com/news/195372 (سایت حکومتی سلامت نیوز– ۲۵مهر۱۳۹۵)
[1] https://www.isna.ir/news/93110502224 (خبرگزاری حکومتی ایسنا – ۵بهمن۱۳۹۳)
[2] (سایت حکومتی سلامت نیوز – ۳۰مهر۱۳۹۶)http://www.salamatnews.com/news/228085
[3] (خبرگزاری حکومتی تسنیم – ۷دی۱۳۹۶) https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/10/07/1613892
[4] (سایت حکومتی رجا نیوز – ۱۹تیر۱۳۹۶)
[5] (سایت برترین ها – ۷شهریور۱۳۹۶)http://www.bartarinha.ir/fa/news/590643
[6] (خبرگزاری حکومتی تسنیم – ۲۹آذر۱۳۹۶)https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/09/29/1605926
[7] (سایت حکومتی کاشمری – ۷بهمن۱۳۹۶)- https://bit.ly/2W4DB6Q
[8] (خبرگزاری حکومتی تسنیم – ۲۹آذر۱۳۹۶)https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/09/29/1605926
[9] (سایت حکومتی رجا نیوز – ۱۹تیر۱۳۹۶)
[10] (سايت حكومتي تسنیم- ۷ دی 1396) https:// www.tasnimnews.com/fa/news/1396/10/07/1613892/
[11] (سایت حکومتی شعار سال – ۶بهمن۱۳۹۶) http://shoaresal.ir/fa/news/106538
[12] (خبرگزاری حکومتی ایرنا – ۸آبان۱۳۹۶) http://www.irna.ir/fa/News/82713158
[13] (خبرگزاري حكومتي رجانيوز- 20تير 1396) http://www. rajanews.com/news/273109
[14] (سایت کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت –۱۷نوامبر2017) http://www.women.ncr-iran.org/iran-women-news/4504-iran-women-s-protest-in-ramsar-continues
[15] (سایت کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت –۱۲دسامبر2017) http://www.women.ncr-iran.org/iran-women-news/4569-iran-women-arrested-in-jelizi-village-transferred-to-ilam-prison
[16](خبرگزاري حكومتي ايلنا – ۱۵ بهمن 1396) https://www.ilnanews.com/fa/tiny/news-589546