فروغ فرخزاد (۸ دی ۱۳۱۳ – ۲۴بهمن ۱۳۴۵) اولین زن شاعر ایرانی است که با فرهنگ زنان شعر گفته است. بیان درد و رنج زنان و تبعیض و نابرابری، او به رنجها و دردهای عظیم و بیان نشده زن ایرانی می اندیشید.
فروغ فرخزاد در نامهیی به تاریخ ۱۲ دیماه ۱۳۳۴، نوشته است: «آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است. من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بیعدالتیهای مردان میبرند کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها بهکار میبرم… شعر برای من احتیاجی است بالاتر از خوردن و خوابیدن، چیزی شبیه نفس کشیدن.»
فروغ فرخزاد، در ۸ دی ماه ۱۳۱۳ در تهران متولد شد. این شاعر نامدار معاصر ایرانی پنج دفتر شعر از خود برجای گذاشت. «اسیر»، «دیوار»، «عصیان»، «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» مجموعه های ماندگار از فروغ فرخزاد است. آثار فروغ فرخزاد به زبانهای انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شده اند.
محتوای شعرهای فروغ عصیان زنی است اسیر، علیه سنتهای کهن در زندان خانه. او با این اشعارش می خواهد راهی به سوی نور پیدا کند. عمق و تحول فکری اش با کتاب «تولدی دیگر» به کمال می رسد. زیرا که به دنیای پیرامونش و به شرایط اجتماعی آن زمان، زمانهیی که دیکتاتوری مهمترین مشخصه آن است می پردازد و در سال ۱۳۴۲ «تولدی دیگر» را منتشر می کند.
او در «تولدی دیگر» باور کرد که زنی تنهاست. زنی در آستانه فصلی سرد که به دنبال نور و روشنایی و گرماست.
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
ایمان بیاوریم به ویرانههای باغهای تخیل
شعر برای فروغ سرگرمی نبود، بلکه رسیدن به هدف بود. خودش میگفت: «مسئولیتی است که در مقابل وجود خودم احساس میکنم.» او شاعر بودن را مساوی «انسان بودن» میدانست و میگفت: «باید در تمام لحظهها شاعر بود. نه فقط موقع شعر گفتن.» ولی عمیقاً معتقد بود که این شاعر، اول باید خودش را بسازد و کامل کند.
درخشندگی شعر فروغ فرخزاد از سیمای انسانی اشعار اوست. او بعد از کودتای ننگین ۱۳۳۲ علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق، کل جامعه ایران را زندان می داند.
آه ای صدای زندانی
آیا شکوه یأس تو هرگز
از هیچ سوی این شب منفور
نقبی به سوی نور نخواهد زد؟
آه، ای صدای زندانی
ای آخرین صدای صداها…
فروغ فرخزاد در شعر خود به امید رسیده بود به آینده ای روشن و خالی از ستم و ظلمت. آنجا که می گوید:
کسی میآید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچ کس نیست…
کسی که در دلش با ماست
کسی که آمدنش را
نمیشود گرفت و دستبند زد و به زندان انداخت
سینما راه بیان است
فروغ علاوه بر شعر گفتن، به سینما نیز توجه داشت. در سال ۱۳۴۱ فیلم «خانه سیاه» را ساخت. موضوع آن، درباره جذامیان و زندگی آنها در یک آسایشگاه جذامیان است. عواطف عمیق فروغ نسبت به این انسانهای محروم را در این فیلم میتوان دریافت. این فیلم در زمستان سال۱۳۴۲، از فستیوال جهانی «اوبر هاوزن» آلمان جایزه بهترین فیلم مستند را بهدست آورد.
او از ورودش به سینما چنین می گوید: «سینما برای من یك راه بیان است. این كه من یك عمر شعر گفتم، دلیل نمیشود كه شعر تنها وسیله بیان است. من از سینما خوشم میآید، در هر زمینه دیگر هم بتوانم كار میكنم. اگر شعر نبود، در تئاتر بازی میكنم. اگر تئاتر نبود، فیلم میسازم. بستگی به این دارد كه حرفهای من ادامه داشته باشد، البته اگر حرفی داشته باشم.»
بزرگترین زن شاعر هزاره
محمدرضا شفیعی کدکنی شاعر معاصر، در مورد فروغ فرخزاد گفت: «تاریخ ادبیات او را به عنوان بزرگ ترین زن شاعر در طول تاریخ هزار ساله خویش خواهد پذیرفت. هیچ روشنفکری بهتر از فروغ به ستیزه با سنت برنخاسته است.»
اساتید قلم ارزش هنری او را در شمار شاعر برجسته احمد شاملو قلمداد می کنند.
فروغ فرخزاد یکی از بزرگترین شاعران معاصر ایران است که پرواز را به خاطر سپرد و در شعرهایش به وحدت و یگانگی و نور رسید.
چرا توقف کنم؟
من از سلاله درختانم
تنفس هوای مانده ملولم میکند
پرندهیی که مرده بود به من پند داد که پرواز را بهخاطر بسپارم
نهایت تمامی نیروها پیوستن است
پیوستن به اصل روشن خورشید و ریختن به شعور نور
چرا توقف کنم؟
فروغ ، تنها ۳۲ بهار را تجربه کرد و در یک سانحه رانندگی در روز ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ جاودانه شد.
فروغ عمیقاً معتقد بود که عشق تنها درمان بشریت است آنجا که گفت: «خوبی کن، فراموش کن، روزی رشد خواهد کرد.»
رژیم زن ستیز و ضد فرهنگ ملایان ارائه کتابهای فروغ فرخزاد را در نمایشگاه سالانه کتاب در تهران ممنوع کرد و اجازه نصب پوسترهایش را به ناشران و کتاب فروشی ها نداد. (سایت حکومتی تابناک – ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰)
همچنین، محل زندگی فروغ فرخزاد در منطقه دروس تهران تخریب شد.
خبرگزاری حکومتی مهر در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۹۵ خبر داد: «خانه فروغ فرخزاد تخریب شده و به جای آن ساختمان ۵ طبقه مسکونی در حال ساخت است.»