مسئله حجاب اجباري يكي از پايه اي ترين اهرم هاي سركوبي زنان در حاكميت ملايان زن ستيز در ايران مي باشد كه زير ساخت بسياري از قوانين سركوبگرانه و تهاجمات وحشيانه نيروهاي انتظامي و مزدوران لباس شخصي ملايان عليه زنان آزاده ميهن ما را تشكيل ميدهد.
حسن روحاني، رئيس جمهور ملايان كه با ژست مدره نمايي خودش را بزك ميكند، اخيرا در كتاب خاطراتش اجرايي كردن، قانون حجاب اجباري كه پايه اي ترين عامل فشار عليه زنان ايران است، را جزو دستاوردهای خود عنوان كرده است.
یکی از مسائل مورد بحث و مناقشه اوایل انقلاب، مسئله حجاب بود. افراد، جریانات و احزاب مختلف دیدگاه های متفاوتی نسبت به این موضوع ارائه می دادند. حسن روحانی، به سبب سابقه خدمت نظامی، در آن مقطع به پیشنهاد خامنه ای به ارتش رفته بود. اعمال حجاب اجباری برای زنان جزو اولین کارهای وی محسوب می شود. رسانه حكومتي افكار نيوز در تاريخ 18 ارديبهشت، خاطرات او در مورد این مسئله را به نقل از ”مرکز اسناد انقلاب اسلامی” درج كرده است. قسمت هايي از خاطرات او را در زير مي خوانيم:
”…طرح مسئله پوشش و حجاب زنان در اسفند ۱۳۵۷ بدون مشکل نبود و تا مدتها مسئولین را به خود مشغول کرد. پس از ۲۲ بهمن که سازمانها و ادارات دولتی کار خود را آغاز کردند و مدارس نیز از اواسط اسفند به فعالیت پرداختند، شمار زیادی از خانمهای کارمند و دانشآموزان دختر، بدون حجاب و با سر برهنه در ادارات و سازمانهای دولتی حاضر میشدند و در میان آنها، گاهی زنان باحجاب در اقلیت بودند. بعضی پرستاران بیمارستانها و پزشکان و معلمان زن نیز بدون روسری به محل کار خود میرفتند و در خیابانها هم زنان بیحجاب رفتوآمد داشتند. امام نیز دریکی از بیانات خود به لزوم حجاب برای زنان اشاره کردند و همین باعث شد، عدهای از زنان بیحجاب در خیابانها تظاهرات کنند و در مقابل کاخ دادگستری و نخستوزیری تحصن نمایند. در این هنگام نیز آقای طالقانی پای پیش گذاشت و سخنانی دربارهی حجاب ابراز کرد و گفت: «حجاب اجباری نداریم و خانمها باید خودشان حجاب را انتخاب کنند.» در اینجا نیز نظر آقای طالقانی با نظر علمای دیگر متفاوت بود.
گروهکها و مجاهدین خلق هم اطلاعیه میدادند که حجاب نباید اجباری شود. خلاصه همانطور که اشاره کردم، آقای طالقانی در سخنانی خود گفت: ما نمیتوانیم زنان اهل کتاب را مجبور به پذیرفتن حجاب کنیم، ولی مسلمانان را میتوانیم تشویق کنیم که حجاب داشته باشند و درهرصورت نباید کسی را بهزور باحجاب کنیم. باوجوداین، در ستاد ارتش با دوستان تصمیم گرفتیم حجاب را الزامی کنیم که آغازی برای وزاتخانهها و ادارات دولتی باشد.
طرح اجباری شدن حجاب در ادارات مربوط به ارتش، به عهدهی من گذاشته شد و بدینجهت در گام اول، همهی زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به سی نفر بودند، جمع گردم و پس از گفتوگو با آنان قرار گذاشتیم از فردای آن روز با روسری در محل کار خود حاضر شوند. زنان کارمند که همگی به جز دو یا سه نفر بیحجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانمهای بیحجاب به محوطهی ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند.
پس از ستاد ارتش، نوبت به نیروهای سهگانه رسید. در آغاز به پادگان دوشان تپه رفتم و همهی کارمندان زن را که تعداد آنها هم زیاد بود، در سالنی جمع و دربارهی حجاب صحبت کردم. در آنجا زنها خیلی سروصدا را انداختند، اما من قاطعانه گفتم: «این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست». درنهایت، در آنجا هم گفتم به دژبان دستور دادهایم از فردا هیچ زن بیحجابی را به پایگاه راه ندهد. دستآخر نیز با بخشنامه، رعایت حجاب الزامی شد.
نقل از: خاطرات دکتر حسن روحانی، جلد اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸، صفحه ۵۷۱