سه سال بعد از انتخاب روحانی، آیا چیزی برای زنان ایرانی تغییر کرده است؟
۲۵خرداد سومین سالگرد به اصطلاح انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور رژیم آخوندی در سال ۹۲ است.
قتل مخالفان
برای مقاومت و اپوزیسیون ایران، انتخاب روحانی مترادف یک حمله موشکی به کمپ لیبرتی است جایی که اعضای اپوزیسیون مجاهدین در عراق سکونت دارند. یک زن (کلثوم صراحتی) و یک مرد (جواد نقاشان) در نتیجه این حمله کشته شده و دهها تن دیگر زخمی شدند.
یک ماه و نیم بعد روز ۱۰شهریور ۱۳۹۲، در آستانه سفر تیم مذاکره کننده هسته ای رژیم به ژنو، یک حمله وحشیانه دیگر به اپوزیسیون در اشرف ، جان ۵۲ تن دیگر از جمله ۶زن را گرفت. ۶زن و یک مرد از ساکنان به گروگان گرفته شدند و تا به امروز خبری از سرنوشت آنان در دست نیست.
در آخرین تحول از این دست، روز ۷ آبان ۱۳۹۴ در یک حمله خارق العاده موشکی با پرتاب ۸۰ راکت تقویت شده ظرف ۱۰دقیقه به کمپ لیبرتی، ۲۴ نفر از جمله یک زن جان خود را از دست دادند.
به این ترتیب روحانی به لحاظ اقدامات وحشیانه و قساوت بار علیه اپوزیسیون، بر سلف خود محمود احمدی نژاد، پیشی گرفت، واقعیتی که گویای میزان مدره بودن روحانی است زیرا یکی از برجسته ترین ویژگیهای مدراسیون برای هر دولتی، نحوه رفتار آن با مخالفان و ظرفیت تحمل دیگراندیشی است.
تحمل مخالفت
زنان به خاطر اعتراض به سیاست های دولت همچنین به خاطر اعتقادات مذهبی شان دستگیر و زندانی می شوند. شرایط آنها در دوران روحانی نه تنها بهبود نیافته بلکه وخیم تر هم شده است. برخی که به شدت نیازمند رسیدگیها و درمان پزشکی هستند از این امکان محروم شده اند و رژیم به این طریق تلاش می کند از این طریق زندانیان مخالف را زجرکش کند.
مریم اکبری منفرد، زینب جلالیان، صدیقه مرادی، نرگس محمدی، ریحانه حاج ابراهیم دباغ، قدریه قادری و صفیه صادقی در میان زندانیانی هستند که در زندانهای رژیم از بیماری جدی رنج می برند ولی از درمان محرومند.
همچنین در موارد بسیاری، زنانی که دارای تابعیت دوگانه هستند در دوران روحانی دستگیر و زندانی شده اند که اخیرترین موارد آن دستگیری نازنین زاغری (شهروند انگلیسی-ایرانی) و هما هودفر (شهروند کانادایی-ایرانی) می باشد.
مجازات اعدام
روحانی همچنین رکورد دار اعدام در ایران است. ۲۵۰۰ اعدام که اساساً مردان جوان و حتی نوجوانان زیر ۱۸ سال همچنین ۶۸ زن را شامل می شود در صدر کارنامه روحانی قرار دارد. از آنجا که رژیم آخوندی بیشترین اعدامها را در خفا انجام می دهد و هویت قربانیان را فاش نمی کند، هیچ اطلاعات دقیقی درباره همه آنها وجود ندارد. اما یک مورد تاریخساز بود: اعدام ریحانه جباری در تاریخ ۳آبان ۱۳۹۳.
طراح دکوراسیون داخلی ۲۶ ساله که از خود در مقابل تجاوز یک مقام ارشد وزارت اطلاعات دفاع کرده بود. این اعدام از یک سو نماینده بیرحمی و بی عدالتی در دوران روحانی و از سوی دیگر نماینده شجاعت زنان در مواجهه با چنین بی عدالتی هایی است.
حجاب اجباری، اسیدپاشی
در رابطه با حجاب اجباری هیچ چیز برای زنان ایرانی تغییر نکرده است. در حقیقت روحانی در کتاب خاطرات خود اعتراف کرده که او به عنوان نماینده خمینی در اداره سیاسی ایدئولوژیک ارتش، مبتکر تحمیل حجاب اجباری در ادارات ارتش بوده و شخصاً در تمام این ادارات حاضر شده و حجاب را اجباری کرده است.
مطابق گزارشهای رسمی، مأموران تنها در عرض یک سال با سه میلیون و ۶۰۰ هزار به اصطلاح «بدحجاب» در خیابانها برخورد کرده و 18 هزار نفر را به دادگاه کشاندهاند.
علاوه بر این از روز ۱۵ فروردین یک نیروی جدید سرکوبگر به نام «پلیس امنیت اخلاقی» شروع به کار کرد که شامل مأموران یونیفورم پوش و ۷هزار نیروی لباس شخصی می باشد و وظیفه آن کنترل روسری و حجاب زنانی است که در حین رانندگی و در علن یا کشف حجاب می کنند و یا ضوابط آن را کامل رعایت نمی کنند.
مجلس رژیم در اواسط تابستان ۱۳۹۴ قانونی به تصویب رساند که به موجب آن دستگیری، حبس، جریمه و توقیف خودروی زنانی که در حین رانندگی حجاب به سر نداشته باشند را تصویب کرد.
اما تکاندهنده ترین شاخص اقدامات دوران روحانی برای تحمیل حجاب اجباری، موج اسیدپاشی های سال ۱۳۹۳ بود که به تحریک دولت تلفات زیادی زنان ایرانی گرفت و موجب گسترش وحشت در میان زنان شد. مقامات دولت روحانی بعداً اعتراف کردند که در آن سال حداقل ۴۰۰ مورد اسیدپاشی علیه زنان به وقوع پیوسته بود ولی هیچ کسی را به این جرم دستگیر نکردند.
رواج شلاق زدن
اخیراً دستگیری و شلاق زدن ۳۵ زن و مرد جوان در یک میهمانی فارغ التحصیلی در قزوین در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۹۵ جهان را شوکه کرد. این جوانان که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودند روز بعد هرکدام ۹۹ضربه شلاق خوردند. و هنوز هم روند دستگیری ها و شلاق زدنها هرشب و روز در سراسر ایران ادامه دارد.
این علاوه بر مجازات های قرون وسطایی قطع دست و پا و چشم در آوردن است که در دوران روحانی واقع شده اند.
ورود به دانشگاه
در رابطه با حق تحصیل، ورودی دختران به دانشگاهها از ۴۸.۲ درصد در سال ۱۳۹۱ یعنی آخرین سال ریاست جمهوری احمدی نژاد، به ۴۵.۵ درصد در سال ۱۳۹۴ تنزل داشته است. این آماری است که توسط خبرگزاری رسمی رژیم ایران منتشر شده است.
در سال ۱۳۹۳، حدود ۴۷ دانشگاه از پذیرش دانشجویان دختر در رشته های مختلف خودداری کردند و تعداد رشته هایی که مشمول تفکیک جنسیتی شدند به ۲۱۵ رسید. روز ۶ دی ۱۳۹۴، مجلس رژیم ماده ۵ طرح سنجش و پذیرش دانشجو در دوره های تحصیلات تکمیلی را تصویب کرد. این ماده سهمیه های مصوب مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی برای دوره های تحصیلات تکمیلی را کماکان معتبر می داند.
در یک کلام، حاکمیت آخوندها مخالف تحصیل زنان است و آنرا علت بالا رفتن نرخ طلاق در جامعه می داند.
محروم کردن دانشجویان بهایی از تحصیل نیز در دوران روحانی همچنان ادامه داشته و هر روز اخراج یک یا چند دختر بهایی از دانشگاهها خبرساز بوده است.
مشارکت اقتصادی و سیاسی
در ایران اشتغال برای هیچ کس وجود ندارد و بیکاری یکی از معضلات جدی جامعه است که روحانی هم نتوانسته برای بهبود این وضعیت کاری انجام دهد. مجلس رژیم اما با تصویب لایحه «طرح صیانت از عفاف و حجاب» در ۱۳ دی ۱۳۹۴ بازهم عرصه را بر اشتغال زنان ایرانی تنگ تر نمود. ماده ۵ این طرح، اشتغال زنان در واحدهای صنفی را به تفکیک جنسیتی در محیط کار و محدوده زمانی ساعات ۷ صبح تا ۱۰ شب محدود می کند.
طرح دیگری که در ۱۲ بهمن۱۳۹۴ در مجلس رژیم به تصویب رسید نام «لایحه کاهش ساعت کاری زنان شاغل با شرایط خاص» را یدک می کشد. معاون روحانی در امورزنان و خانواده اعتراف کرد که این لایحه به حذف تدریجی زنان از صحنه اشتغال منجر خواهد شد.
پیش از این گزارش شده بود که از ١٤٥هزار زنی که طی سال ۹۳-۹۴ از مرخصی شش ماهه زایمان استفاده کردند، ۴۷ هزار نفر از کار اخراج شدند.
در سال ۱۳۹۳ بر اساس دستورالعمل دولتي، از میان ۲۷۰۰ موقعیت شغلی جدید تنها ۱۶ شغل مختص زنان تعریف شد. آخرین آمار نرخ بیکاری زنان جوان زیر ۳۰سال ۸۵.۹ درصد اعلام شده است.
بنا به گزارش خبرگزاری رسمی ایرنا مورخ ۱۵ دی ۱۳۹۴ مشارکت سیاسی زنان ۳درصد، و مشارکت آنها در مواضع مدیریتی کمتر از ۴ درصد می باشد. یک مقام حکومتی نرخ مشارکت زنان در امور اداری را کمتر از ۲درصد اعلام کرد. (خبرگزاری حکومتی ایسنا، ۲۰آبان ۱۳۹۴)
از ۴۰.۱میلیون جمعیت غیرفعال اقتصادی در ایران ۲۸میلیون و ۲۰۵هزار و ۱۹۸ تن زن هستند. (خبرگزاری حکومتی مهر، ۴ آذر ۱۳۹۴) و تنها ۱۳درصد از زنان ایرانی مشارکت اقتصادی دارند و تازه نیمی از همین تعداد نیز در بخش غیررسمی با حقوق و مزایای بسیار کمتر از میزان رسمی استخدام شده اند. (خبرگزاری حکومتی ایلنا، ۲۹ آبان ۱۳۹۴)
سایر محدودیتهای زنان از جمله در رابطه با خوانندگی در علن، ورود به استادیوم ورزشی، گذاشتن عکسهای بی حجاب روی اینترنت، دوچرخه سواری در فضای باز و همچنین ازدواج اجباری دختربچه ها و نابرابری حقوق زنان در ازدواج در دوران روحانی کماکان به قوت خود باقی هستند.
همه این عوامل منجر به آسیب های اجتماعی موحش مثل فقر گسترده در میان زنان و گسترش فحشا در میان زنان نان آور و تک سرپرست خانواده، در جامعه ایران شده و متأسفانه تعداد زیادی از زنان را به سوی اعتیاد و خودکشی سوق داده است.
این شواهد گواه آن است که روحانی نه تنها یک آخوند مدره نیست بلکه فقط یک ماسک قابل ارائه تر برای رژیم فاشیست مذهبی است که تلاش دارد حکومت خود را چندی بیشتر سرپا نگاه دارد.
زنان ایرانی اما فریب روحانی را نخورده اند و به سرپیچی از رژیم با اشکال مختلف اعتراضی ادامه می دهند. آنها نیروی تغییر هستند و رژیم آخوندی به دست آنها سرنگون خواهد شد.