مقدمه
در برابر دیکتاتوری خفقانآور حاکم بر ایران که رکوردار اعدام در جهان می باشد، همیشه شعله های مقاومت و مبارزه زنده و گدازان بوده است. در کنار مبارزان آزادی که جوانان و زنان و مردان شجاع همین مملکت هستند و بارها اثبات کرده اند که برای بدست آوردن آزادی حاضرند جان خود را فدا کنند، پیوسته صدایی رسا بگوش می رسد. صدایی در سیاه ترین ساعات شب که همچون مرغ سحر، باطل بودن ظلم و بهحق بودن مبارزه را نوید می دهد. صدایی برخاسته از عشق که با شجاعتی بی نظیر، طلسم وحشت را در هم می شکند.
این صدا، صدای مادران، خواهران و بستگان مبارزان و زندانیان و شهدای این سرزمین است. و بي شك خروش مادران كه از کوه درد و خشم سرازیر میشود در مسیر خود به سیل ویرانگري تبديل خواهد شد كه لوث وجود دیکتاتوری مذهبی را از دامان مام ميهن خواهد شست.
اهداف و خواسته های مادران چیست؟
آزادی زندانیان سیاسی:
یکی از اصلی ترین موضوعاتی که باعث یکپارچگی و جنبش مادران شده، دفاع از زندانیان سیاسی و تلاش برای آزادی آنها است. مهین شهین فر، مادر یکی از جانباختگان قیام 88 ، آزادی زندانیان سیاسی را خونبهای فرزند خود خواند و نوشت: “امیرارشد مرا چه کسی به من پس می دهد؟ هیچ کس. حداقل این زندانیان سیاسی را که بی گناه زندانی کرده اند و عذاب شان می دهند آزاد کنند. باور کنید اگر سهراب زنده بود تنها حرفی که می زد مثل امیرارشد، مثل ندا، مثل مصطفی و سایر بچه ها، آزادی زندانیان سیاسی بود. چیز دیگری نمی خواستند این بچه ها. چی می خواستند مگر؟ امنیت می خواستند، آزادی می خواستند که نداشتند. من هیچی نمی خواهم جز آزادی جوانان شریفی که در زندان پر پر می شوند. ”
اکرم السادات سنجری مادر میثاق یزادنژاد زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در دیماه 91، طی نامهای به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل فاش کرد: یکی از بازجویان اذعان کرده است که علت اصلی حکم ظالمانه 10 سال زندان علیه پسرم این است که والدین او از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ بوده و 3 دایی اش در همان سال اعدام شده اند.
دفاع از آزادی زندانیان سیاسی و خواست آزادی آنان در دو سال اخیر با صدای بلندی توسط مادران تکرار شد و آنها در تجمعات پیاپی خود بر این خواست حق طلبانه پای فشردند.
مادران و خانواده شهدا و زندانیان در دوم اردیبهشت93 مقابل دفتر آخوند روحانی تجمع کرده و شعار دادند. «زندانی سیاسی آزاد باید گردد». روز بعد، مژگان مرادپور، مادر داور حسینیوجدان، همچنین همسر سعید متین، همسر عبدالفتاح سلطانی و تعدادی دیگر از خانواده زندانیان سیاسی در حمایت از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین دست به اعتصاب غذا زدند.
این شعار در اواخر همین ماه نیز در سالن ملاقات اوین همراه با شعار مرگ بر دیکتاتور تکرار شد. این حرکت در واکنش به حمله وحشیانه ماموران رژیم به زندانیان سیاسی این زندان بود.
تجمعات خانواده شهدا و زندانیان در اعتراض به دستگیری نرگس محمدی از نیمه اردیبهشت 94 آغاز شد و چند روز ادامه داشت.
گوهر عشقی که در موقع بازداشت نرگس محمدی به همراه وی بود و علیه خامنهای و مأموران بدنام اطلاعات شعار می داد از شدت اضطراب دچار سکته قلبی گردید.
تجمعات در دفاع از زندانیان سیاسی در ۱۵، ۲۰ و ۲۵ مهر، تکرار شد.
در 30 آبان دژخیمان اطلاعاتی تجمع خانواده شهدا، مفقودین و زندانیان سیاسی در مقابل اوین را با تهاجم وحشیانه پاسخ دادند. بیش از سی تن از تجمعکنندگان دستگیر و به زندان اوین و قرچک منتقل شدند. سیمین عیوض زاده، مادر زندانی سیاسی امید علی شناس و پدر مفقود قیام 88 سعید زینالی از جمله بازداشتشدگان بودند.
خانم عیوض زاده پیش از این در مصاحبه ای گفته بود: ”همه آنها که به جرایم سیاسی و امنیتی و عقیدتی در زندان هستند جزو پاکترین انسانهای این مملکت هستند. به اینها باید مدال داده شود نه حکم های سنگین 10 سال و 14 سال زندان.”
بهناز، خواهر سعید زینالی در رابطه با دستگیری پدرش نوشت: پدرم برای پرسیدن سؤال هفده سالهی خود که سعید من کجاست؟ مقابل زندان اوین رفته بود که بازداشت شد. خانوادهی زینالی ایستادهتر از آن است که با چنین برخوردهایی کوتاه بیاید.
سیمین عیوضزاده 56ساله، پس از دستگیری بهمراه سایر دستگیر شدگان دست به اعتصاب غذا زد. وی از بیماریهای فشار خون و ضربان نامنظم قلب رنج میبرد. تعدادی از زندانیان زندان اوین از جمله امید علیشناس پسر سیمین نیز در همبستگی با این خانواده ها دست به اعتصاب زدند.
گوهر عشقی خطاب به بازداشتشدگان نوشت: «با صدایی رسا اعلام میکنم من نیز با شمایم و باکی از تهدیدات خود و دخترم ندارم.»
رژیم آخوندی پس از نزدیک به 10 روز عقب نشینی کرده و تعدادی از زندانیان از جمله خانم عیوضزاده را آزاد نمود.
پس از آزادی این خانواده ها شعله پاکروان (مادر ريحانه جباري قهرمان) نوشت: بله ما مادران در احقاق حق فرزندانمان کوتاه نمیاییم. چه زندانی باشند چه آزادهای خفته در دل زمین. به دیدار سیمین عیوض زاده رفتم. قلبم شاد شد. چرا که دیدم همچنان دندانهایش را برهم میفشارد و بر احقاق حق پسرش اصرار دارد.
چرا که امید فرزند من نیز هست. همچنانکه ریحان فرزند سیمین بود.
در دوم آذرماه 94، مأموران جنایتپیشه اطلاعات بار دیگر به تجمع مدافعان زندانیان سیاسی در تهران یورش برده و تعدادی را دستگیر کردند.
دادخواهی فرزندان شهید:
شهین مهین فر مادر امیر ارشد تاجمیر همزمان با سالگرد جان باختن فرزندش میگوید: «… آن کسی که در فیلم، ماشین نیروی انتظامی از رویش سه بار میگذرد و لهاش میکند امیر ارشد من است… او برای نجات دو دختر مظلوم رفت اما جانش را گرفتند. او رفت اما این روزها هر جوانی ما را میبیند خود را امیر ارشد ما معرفی میکند. من دیگر چه میخواهم؟ یک امیر دادم هزاران امیر گرفتم.»
گوهر عشقی مادر شهید ستار بهشتی 35 ساله که در آبان 91 به جرم وبلاگ نویسی در زیر شکنجه ماموران حکومتی جان باخت، گفت: «مرا با قاتلان ستار روبهرو کردند و گفتند اگر رضایت ندهی دخترت را بازداشت میکنیم. تا تقاص خون ستار را نگیرم از پا نمینشینم.»
وی 14 روز بعد در مراسم چهلم فرزندش مورد حمله وحشیانه مامورین اطلاعاتی قرار گرفته و مجروح شد.
گوهر عشقی در فروردین 92 گفت: «بازجو خودش به من گفت که ستار زیر شکنجه میخندید و من هم عصبی شدم و اینقدر او را زدم تا کشته شد.»
10/10/94: گوهر عشقی در پاسخ به تهدید دخترش سحر بهشتی که از سوی مأموران وزارت بدنام اطلاعات با سلاح تهدید به مرگ شده بود گفت: من گوهر عشقی مادر ستار هستم. ستار من کارگری بود که او را بردند و ۴ روزه کشتند. حالا افتادهاند به جان دخترم. سحر را اولین بار نیست که تهدید کردهاند. همه بدانند اگر سحر را هم در راه ستار بدهم، دست برنمیدارم. ما از هیچی نمیترسیم این را نظام جمهوری اسلامی بداند که مادر ستار دیگر آن مادر ستار نیست.
اکرم نقابی در جواب سخنگوی قضاییه رژیم محسن اژهای، که در 13 دیماه 94 وقیحانه ادعا کرد که تا کنون سندی مبنی بر بازداشت سعید زینالی در این قوه بهدست نیامده است، با تاکید بر اینکه ۱۷ سال پیش در هنگام بازداشت فرزندش ماموران هیچ مدرکی به او ارائه نکردند، گفت: “نه تنها زمان بازداشت او بلکه وقتی من و دخترم را نیز بازداشت کردند، به ما مدرک ندادند که حالا از ما برای بازداشت پسرم مدرک میخواهند”
شعله پاکروان در اینباره نوشت: من به عنوان یک شهروند ایرانی حمایت خود را از اکرم نقابی اعلام میکنم. از نظر من این دادخواهی تمام مردم ایران است.
نه به اعدام:
اين مادران كه تک به تک از جنایات رژیم آخوندی داغهای عمیقی در دل دارند، سرفرازانه حکم اعدام را هدف حمله خود قرار داده اند.
اکرم نقابی در در۴ آبان 94 گفته بود: «اگر ملت ما بیدار بودند، دهه ۶۰ بوجود نمی آمد. اگر بیدار بودند ۶۷ بوجود نمی آمد. اگر بیدار بودند 78 بوجود نمی آمد. اگر بیدار بودند 88 بوجود نمی آمد. سعید ها کشته نمی شدند. سعید ها گمنام نمی شدند. مادر ها عزادار نمی شدند. ما مادرها باید صدایمان را بلند کنیم.»
در اولین مراسم سالگرد اعدام جنایتکارانه ریحانه جباری، مادر او شعله پاکروان گفت:” او همچنین گفت: “ما سکوت کردیم. من یکی خجالت می کشم در مقابل خواهر راحمی کشته شده دهه شصت، ساکت بودیم. دهه 70 پیش آمد. مادر و خواهر سعید زینالی ۱۶ ساله دنبال پاره تنش می گرده. ما چیز اضافه ای نمی خواهیم. … به چه جرمی بچه های مارو از ما گرفتید؟ … می خواهیم برگردیم به تمدن. می خواهیم از بربریت نجات پیدا بکنیم. خانم ها و آقایان! به شما می گویم. هیچ تضمینی نیست که 10 سال دیگر بچه یا نوه شما اعدام نشه و شما به جای من نباشید. به شرطی می تونید این تضمین را بدین که یکصدا، یکصدا پشت هم وایسید و یک نه بزرگ به اعدام بگویید. یک نه بزرگ به شکنجه بگویید. …
…فکر نکنید ریحانه تنها بوده. همه این دخترهای جوونی که اینجا هستند ممکنه این بلا سرشون بیاد. … من اعتراض دارم. بعنوان یک شهروند به ولله قسم! اگر ریحانه دختر خودم هم نبود همین سوال برایم پیش می آمد. که چرا؟ خون مصطفی ها… شبنم هاو یک لیست بسیار طولانی داریم. و من در یکسال گذشته با مادرانی آشنا شدم که سینه شون پاره پاره است. هیچکس حالی از اونها نمی پرسه.
… ما مادران کنار هم ایستاده ایم. ما قدرت داریم بدلیل اینکه نمی ترسیم. ما مادران. نه قرار است ثروتمان را ازمون بگیرن نه قراره ماشینمون را ازمون بگیرند، نه شغلمون و نه چیز دیگری. عزیزترین چیز جهان، پاره تنمان را از ما گرفته اند. و نه فقط اینها. صدها و صدها. در سراسر این سرزمین مادرانی مثل اینها هستند. …من نه از خارجی خط می گیرم نه از کس دیگری. از خودم خط می گیرم و از تاریخ. من می گویم به هیچ عنوان تا لحظه ای که زنده هستم از صدای ریحانه جدا نخواهم شد. من می گویم گلویم، گلوی ریحان که پشت میله ها از دوست زیر تیغش دفاع کرد و گفت، نه به اعدام. تا روزیکه زنده ام در نه به اعدام. نه به شکنجه فعالیت می کنم. اما تنها هستم. کمک می خواهم…. بخاطر اینکه بسیار جدی است. هر چقدر اینها می دوند برای نجات افراد از آنطرف ماشین اعدام حکم اعدام صادر می کنه. قول می دم اگه سکوت کنیم اگر در مجالس از اعدام و شکنجه صحبت نکنیم، دهه 1400 با جرم های واهی توی خانه هاتون اعدامتون می کنند. قول بهتون می دم…»
در اولین ماههای سال 94، در پی تشدید موج اعدام شعله پاکروان مادر ریحانه جباری خواستار تحریم تماشای اعدام شد و نوشت: «به یاد داریم که سال گذشته مردم باحمله به جانیان اعمال اعدام و گوشمالی دادن آنها زندانی اعدامی را نجات دادند این پاسخ مشت آهنین ما در قبال اعدام و کشتن جوانان بی گناه ماست. میبایست اقدام مردم شیراز را که به تماشای اعدام نرفتند تحسین کرد. هموطنان، در هر گوشه از سرزمین پهناور و بلازده ی ایران که زندگی می کنید ، تماشای اعدام را تحریم کنید . با تحریم این گونه نمایشهای کریه و زشت ، ابزار رعب و وحشت را ناتوان کنید…. ولله که در دادگاه خالق هستی و ملت بینوای ایران ، باید پاسخگو باشید ای علاقمندان به خون جوان. ای قضاتی که با تکیه بر علم ناقص و تحقیقات تحت شکنجه، حکم مرگ صادر می کنید . عمر شما نیز روزی به پایان می رسد و خونهایی که برزمین ریختید و جانهایی که بیجان کردید دامنتان را خواهد گرفت. تا آن روز خوش، بیش از پیش می گوییم ” نه به اعدام” »
در آبان 94، قدم خیر فرامرزی به مخالفت با اعدام فرزندش و سایر زندانیان سیاسی فراخوان داد و نوشت: «اعدام را قانون میکنند تا امنیت حکومتها را تضمین کنند، تا حق اندیشه و آزادیخواهی را در جامعه سرکوب کنند. جمهوری جنایت اسلامی خودش را با اعدام بهویژه در سالهای ۶۰ و ۶۷ تثبیت کرد. اعدام بقای جمهوری اسلامی است.»
زنده نگه داشتن یاد فرزندان و همدلی با سایرین
در 19 تیر 93 اکرم نقابی مراسم یادبود 18تیر 78 را در خانه خود برگزار کرد. قدم خیر فرامرزی طی نامه ای به اکرم نقابی نوشت: من که یک فرزندم را این رژیم اعدام کرده و یکی دیگر را حکم ظالمانه اعدام داده است درکت میکنم. اگر میتوانستم شخصاً به دیدار این خانواده عزیز میرفتم اما متأسفانه پس از سکته توان جسمیام را از دست دادهام.
در تیر 94، جمعی از مادران سنندج برای همبستگی با خانواده زندانی سیاسی سیروان نژاوی به شهر سردشت مسافرت کردند. ماموران وزارت اطلاعات این مادران را دستگیر و مورد تهدید و اهانت قرار دادند.
روز 20 بهمن 94، روز محاکمه 10تن از خانوادهها و بستگان شهدا و زندانیان سیاسی از جمله سیمین عیوض زاده بود که در 30 دی دستگیر شده بودند.
جمعی از مادران شهیدان و زندانیان سیاسی دست به یک حرکت اعتراضی زده و با حمل تراکتهایی همبستگی خود را با آنها اعلام کردند. شعله پاکروان در صفحه فیس بوک خود این خبر را منتشر کرده و بشارت داد: با چشم قلبم میبینم که سرزمینم آبستن خبرهاست.
تحریم انتخابات نمایشی:
مادران در آستانه انتخابات نمایشی رژیم آخوندی نیز در صف اول رویارویی با رژیم آخوندی ایستادند.
شعله پاکروان مادر ریحانه در این رابطه نوشت نوشت: «من در نابودی نسل آینده این سرزمین شریک نمیشوم.
کیست که نقش فلاحیان و ریشهری و … را در جریان منتهی به گم شدن سعید زینالی و ۶ مفقود گمنام آن سالها فراموش کند؟ کیست که از یاد ببرد به خاک و خون غلتیدگان ۸۸ را؟ کیست که از یاد ببرد ۲۰۰۰ اعدامی در سال را؟ کیست که از یاد ببرد ریحان را؟ دختری که فرزند بسیاری از زنان و مردان با شرف ایران شد.
به همین دلیل رأی نمیدهم. هرگز به کسانی که دستشان به خون جوانان این مردم آلوده است رأی نمیدهم.»
مهین شهین فر در جمله ای کوتاه همراه با تصویری از فرزند شهیدش نوشت: «برای پسر مبارزم . امیر ارشد تاج میر من رای نمی دهم. »
نتیجه گیری:
اینگونه است که این مادران که هر روز بر تعدادشان افزوده می شود نه تنها از مبارزان راه آزادی حمایت می کنند، بلکه بيش از آن، خود پرورش دهندگان نسل سربدار آزادي هستند و اينك نيز با درخششي بي مانند و با شجاعتي بی نظیر و بی چشمداشت خود به آموزگار و نقطه الهام نیروی تغییر مبدل شده و در اوج سیاهی دیکتاتوری، صبح آزادی را نوید می دهند.
از انتشارات کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران- ۱۳۹۵
حق طبع و انتشار محفوظ و متعلق به کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران می باشد.
چاپ و انتشار این گزارش و یا بخش هایی از آن با اجازه قبلی و یا ذکر منبع مجاز است.