ماهنامه مه ۲۰۲۱ – اوجی تازه در اعتراضات زنان ایران با شعار تحریم انتخابات

اوجی تازه در اعتراضات زنان ایران با شعار تحریم انتخابات

اوجی تازه در اعتراضات زنان ایران با شعار تحریم انتخابات

خیابان های ایران در ماه مه شاهد اعتراضات زنان ایران با شعار تحریم انتخابات بود.

هم زمان با سرکوب و افزایش نقض حقوق بشر و اعدام ها در ایران و علیرغم شرایط وخیم پاندمی و گذشتن آمار فاجعه بار و جانگداز قربانیان کرونا از مرز ۳۰۰ هزار نفر، اعتراضات اقشار مختلف در سراسر شهرهای ایران نه تنها کمتر نشده بلکه اوج تازه ای به خود گرفته است. طی ماه گذشته، زنان از اقشار مختلف از جمله معلمان، پرستاران و داروسازان، دانش آموزان، بازنشستگان و مالباختگان و خانواده های قربانیان هواپیمای اوکراینی که سال گذشته توسط شلیک سپاه سقوط کرد، در اکثر شهرها دست به اعتراض زدند. زنان روستاها و مناطق مختلف نیز علیه کم آبی، قطع برق و تخریب خانه ها تجمعات اعتراضی برپا کردند. خانواده های کشاورزان و کارگران زحمتکش نیز هم پای مردان در اعتراضات شرکت داشتند.

اعتراض خانواده های قربانیان هواپیمای سرنگون شده اوکراینی

«بیکاری گسترده، نابرابری های بی سابقه اقتصادی- اجتماعی، ثروت های نجومی، فساد بی سابقه در بافت اداری، فرهنگی و اجتماعی، تضعیف مستمر قدرت خرید مردم و بحران معیشتی جمعیت کثیری از جامعه، افیون اعتیاد، رشد جرم و جنایت، خشونت و خودکشی، زنان خیابانی، کودکان کار، فرار مغزها و سرمایه ها و…» بخشی از معضلات حاکم بر جامعه ایران هستند که روزنامه حکومتی شرق ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ برشمرد. اما آن روی سکه این همه فقر و تنگدستی و معضلات، اوجگیری اعتراضات و «نه» قاطع مردم به جان آمده ایران به آخوندها و نمایشی است که برای روز ۲۸ خرداد برنامه ریزی شده است.

در همه این اعتراضات در کف خیابان خواسته تحریم انتخابات و شعار مشترک «ما دیگه رأی نمی دیم»به گوش می رسید که عدم مشروعیت کامل نمایش انتخابات رژیم که در چهره کاندیدای اصلی ولی فقیه یعنی «رئيسی – جلاد ۶۷» سمبلیزه می کرد را به روشنی بیان می کرد. معترضین همچنین با سردادن شعارهایی از جمله «مرگ بر روحانی» خواستار مجازات سران رژیم شدند.

اعتراضات بازنشستگان

سران رژیم که طی سالهای اخیر خشم و اعتراضات زنان، جوانان و عموم مردم ایران را در چند قیام پیاپی به چشم دیده اند، تنها راه را مانند ۴۲سال گذشته سرکوب هر صدای مخالف می دانند.

شعار مرگ بر خامنه ای بر دیوار

قاسم رضایی جانشین نیروی انتظامی رژیم در پاسخ به اعتراضات و شعار «ما دیگه رأی نمی دیم» مردم گفت که «با هر فتنه گری که بخواهد آرامش نظام را بر هم بزند برخورد می کنیم!» (سایت حکومتی انتخاب – ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰)

اعتراضات زنان ایران در اقشار مختلف

اعتراضات زنان ایران در طول ماه مه به دستکم ۱۲۷ مورد بالغ شد. زنان معلم حداقل ۲۹ حرکت اعتراضی در ماه مه برگزار کردند.

زنان جوانی که معلمان «کارنامه سبز» هستند طی ۴روز پیاپی حرکت اعتراضی برپا کردند. این معلمان اکثراً فارغ التحصیل با مدرک کارشناسی ارشد و دکتری هستند. آنها خواستار استخدام رسمی هستند اما رژیم به آنها این امکان را نمی دهد. معلمین سواد آموزی نیز سه روز پیاپی دست به اعتراض زدند.

زنان در قشر بازنشستگان بهداشت و درمان نیز خواهان همسان سازی حقوق خود با شاغلین رسمی هستند. آنها در شعارهای خود به سفره های خالی و ظلم حاکمان اعتراض کردند.

اعتراضات دانش آموزان

دختران جوان دانش آموز در این ماه حداقل در ۴۲ تجمع اعتراضی شرکت فعال داشتند. آنها خواهان برگزاری امتحانات به صورت آنلاین هستند و به برگزاری امتحانات حضوری اعتراض کردند.

پرستاران و پرسنل بیمارستانها نیز که از عدم پرداخت حقوق و مزایا در دوران کرونا به ستوه آمدند در روزهای مختلفی دست به اعتراض و برپایی تجمعات اعتراضی زدند.

فعالیت زنان در کانون های شورشی

زنان شجاع و جسور عضو کانون های شورشی هر روز شعله اعتراض، مقاومت و نه به انتخابات را در شهرهای ایران روشن نگه می دارند. زنان عضو کانون های شورشی در تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، ایلام، کرمانشاه، همدان، لاهیجان، گرگان، نیشابور، سقز و سایر شهرهای بزرگ کشور با نصب پلاکارد و دیوار نویسی به تحریم سراسری انتخابات در پاسخ به قاتلان ۱۵۰۰ شهید قیام آبان ۹۸ فراخوان دادند.

فعالیت های زنان عضو کانون های شورشی

زنان و جوانان کانون های شورشی، طی روزهای ۱۸ تا ۲۲ اردیبهشت با توزیع تراکت فراخوان دادند: «تحریم نمایش انتخابات یک وظیفه میهنی است» و دیوار شهرها را با شعار «رأی من سرنگونی است» پر کردند.

زنان و دختران عضو کانون های شورشی از فعالیت های خود فیلم تهیه کرده و در فضای مجازی منتشر می کنند. این زنان با عمل انقلابی خود نور امید را در دل مردم روشن کرده و دیوارهای ترس و اختناق را در شهرهای سراسر ایران در هم می شکنند.

مادران شهیدان قیام آبان ۹۸

مادران شهیدان قیام آبان ۹۸ نیز در اعتراضات زنان ایران پیشگام بودند. آنها از هر فرصتی استفاده کردند تا رأی قاطع خود را که همانا سرنگونی نظام فاسد و خون ریز ملایان است، اعلام کنند. تا کنون ده ها کلیپ، پیام، دلنوشته و نامه اعتراضی از این مادران شجاع در فضای مجازی منتشر شده است. آنها همچنین با برپایی تجمعات اعتراضی و در دست گرفتن عکس فرزندان شهیدشان دادخواه خون شهیدانند. این مادران  قسم خورده اند تا آخرین نفس صدای فرزندانشان باشند. مادران شهیدان قیام آبان ۹۸ در تجمعات خود به صورت دستجمعی اعلام کردند: «ما همه خواستار سرنگونی این حکومت هستیم. رأی ما سرنگونی است.»

گردهمایی مادران شهیدان قیام آبان ۹۸

یکی از مادران گفت: گناه کسانی که پای صندوق بروند کمتر از گناه آنهایی نیست که با ما این کار را کردند. ما اصلاً‌ نمی بخشیم. اگر کسانی از هموطنان پای صندوق بروند و در این انتخابات شرکت کنند، یعنی اندازه همانهایی که بچه های ما را کشتند جنایت کردند، خیانت کردند.

مادری دیگر گفت: رأی دادن خیانت به نسل های آینده مان است. خیانتی که هیچوقت جبران نمی شود.

مادر داغدار دیگری گفت: خدا نکند هیچ پدر و مادری داغ بچه اش را ببیند. رأی ندهید. رأی دادن فقط آینده بچه های تان را خراب می کند.

طی ماهی که گذشت یکی از مادران شهیدان قیام آبان ۹۸، خانم بدریه حمیداوی در تاریخ ۲۶ اردیبهشت دستگیر شد. این مادر شجاع برای استقبال از جوانانی که در بیرون منزلش مراسم جشن و یزله خوانی برای تجلیل از شهیدان آبان ۹۸ برگزار کرده بودند، از خانه بیرون آمده بود. در تهاجم نیروهای سرکوبگر رژیم به این مراسم ۱۰ تا ۱۵نفر دیگر نیز دستگیر شدند. خانم حمیداوی مادر شهید قیام آبان ۹۸، علی تمیمی است که در جریان این قیام سراسری به دست نیروهای سرکوبگر به قتل رسید.

خانم بدریه حمیداوی مادر شهید آبان ۹۸ که توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد

مادران شهیدان قتل عام ۶۷

گروهی از خانواده های قتل عام شدگان ۶۷ با شعار «رئیسی جلاد ۶۷» در مزار خاوران گرد آمدند. آنها در حالی که عکس شهیدان را با خود حمل می کردند شاخه های گل نثار مزار شهیدان نمودند. ابراهیم رئیسی کاندید انتخاب شده از سوی خامنه ای، رئيس قوه قضاییه رژیم است که در جریان قتل عام ۶۷ عضو هیأت مرگ در تهران بود. وی در قتل عام ۳۰.۰۰۰ هزار زندانی سیاسی نقش اصلی و جدی داشت و در لیست تحریم های حقوق بشری آمریکا به جرم نقض فاحش حقوق بشر در ایران قرار دارد.

خانواده های شهیدان قتل عام ۶۷ در گورستان خاوران – (پایین) قبرهای تازه احداث شده در خاوران

خانواده ها و مادران شهیدان بر روی یکی از پلاکاردها نوشته بودند: «خاوران سند ماندگار جنایت علیه بشریت در ایران در قتل عام ۶۷ » و «تا محاکمه و حسابرسی جنایتکاران، نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم.»

وضعیت زنان زندانی و شرایط طاقت فرسا در بندهای زنان در چند شهر ایران

در این بخش نگاه کوتاهی داریم به شرایط برخی از زنان زندانی سیاسی و بازداشت های خودسرانه زنان هموطن بهایی در شهرهای مختلف ایران و همچنین گزارشات مختصری از بند زنان در زندان های تبریز، سپیدار اهواز و زندان قرچک ورامین:

زندانی سیاسی تبعیدی مریم اکبری منفرد

زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد نزدیک به سه ماه بعد از تبعید به زندان مرکزی سمنان همچنان تحت حداکثر فشار از سوی وزارت اطلاعات رژیم قرار دارد. پرونده او مستقیماً از سوی وزارت اطلاعات پیگیری می شود. هیچکس، حتی دادیار ناظر بر زندانیان سیاسی، مجاز به مداخله در پرونده وی نیست. وزارت اطلاعات اجازه هیچگونه رسیدگی به خواسته های وی را نمی دهد. وی از اولیه ترین حقوق یک زندانی همچون داشتن روزنامه، حق درمان و مرخصی محروم است.

زندانی سیاسی مریم اکبری تبعید شده به زندان سمنان

زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ با خشونت و به زور از زندان اوین به زندان مرکزی سمنان تبعید شد. مریم اکبری منفرد مادر سه دختر است و دوازدهمین سال حبس خود را سپری می کند. وی پس از قیام عاشورای سال ۸۸ در تاریخ ۱۰دی ۱۳۸۸ ازداشت و در خرداد ماه سال ۱۳۸۹ به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. وی متهم به «محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران» می باشد، اتهامی که او هرگز آن را نپذیرفته است. وی از بیماریهای تیروئید و روماتیسم مفصلی رنج می برد و تا کنون حتی یک روز هم اجازه رفتن به مرخصی نداشته است.

زندانی سیاسی تبعیدی زینب جلالیان

زندانی سیاسی کرد زینب جلالیان ۱۴سال است زیر حکم حبس ابد در زندان به سر می برد. وی در وضعیت وخیم جسمی در زندان مرکزی یزد به سر می برد. وی در زندان قرچک به بیماری کرونا مبتلا شد. بیماری آسم که از قبل به آن مبتلا بود، بر وخامت وضعیت جسمی زینب جلالیان در این بیماری افزوده است و از تنگی نفس و سرفه های شدید رنج می برد. وزارت اطلاعات اجازه درمان زینب جلالیان در بیمارستان را نمی دهد و حتی اجازه نداد که خدمات پزشکی ابتدایی نیز به او ارائه شود.

زندان سیاسی زینب جلالیان تبعید شده به زندان یزد

پزشکان درمانگاه زندان یزد به زینب اعلام کردند که به دلیل محدودیت امکانات، توان درمان او را ندارند و او باید در اسرع وقت به یک بیمارستان در خارج از زندان منتقل بشود. طبق دستور وزارت اطلاعات تماس هایی که او بعضاً با خانواده دارد بسیار کوتاه است و فقط مجاز است به زبان فارسی صحبت کند. زینب جلالیان پس از چهار جابجایی ظرف ۶ ماه در نهایت در تاریخ ۱۹ آبان ۹۹ به طور غیرقانونی به زندان مرکزی یزد منتقل شد و از همان زمان برای همکاری با وزارت اطلاعات به شدت تحت فشار قرار دارد.

زندانی سیاسی مقاوم زینب جلالیان، ۳۸ساله، بعد از دستگیری در سال ۱۳۸۶ تحت شکنجه های شدید قرار گرفت تا به اعترافات دروغین علیه خود تن بدهد. از جمله این شکنجه ها کوبیدن سر او به دیوار و تلاش بازجو برای تعرض به وی بود. وی در اثر این شکنجه ها دچار تاری چشم شد و تهدید نابینا شدن دارد. وی از بیماری های متعدد دیگر نیز رنج می برد.

زندانی سیاسی تبعیدی آتنا دائمی

آقای حسین دائمی، پدر زندانی سیاسی آتنا دائمی، روز ۳۱ اردیبهشت پیام دخترش را در توئیتر شخصی خود منتشر کرد. بر اساس این توئیت مشخص شد که رژیم به آتنا پیشنهاد داده که درخواست عفو کند. اما این زندانی سیاسی مقاوم طی پیام کوتاهی به سینه رژیم دست رد زد و گفت: «من آزادی بی قید و شرط را حق زندانیان سیاسی و عقیدتی می دانم… این شما هستید که باید از مردم طلب عفو و بخشش کنید…»

زندانی سیاسی آتنا دائمی تبعید شده به زندان لاکان رشت

آتنا دائمی، ۳۲ ساله، که باید روز ۱۴تیر ۱۳۹۹ پس از پایان یک دوره محکومیت ۵ ساله از زندان آزاد می شد، به دلیل پرونده سازی های مجدد وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در دو دادگاه دیگر مجموعاً به ۵ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.

روز ۲۶ اسفند ‍۱۳۹۹، در آستانه سال نو، مسئولین زندان اوین آتنا دائمی را به طور ناگهانی و قهرآمیز به زندان لاکان رشت تبعید کردند.

زندانی سیاسی سمیه قریشی

مسئولین زندان مرکزی ارومیه از درمان فوری زندانی سیاسی سمیه قریشی جلوگیری کردند. بنا به یک گزارش از زندانی مرکزی ارومیه، سمیه قریشی روز ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ به دلیل ناراحتی قلبی در وضعیت بدی قرار گرفته بود و به درمان فوری نیاز داشت. هم بندی هایش تلاش کردند او را به بهداری زندان منتقل کنند ولی افسر نگهبان از خروج آنها از بند جلوگیری کرد.

از دی ماه ۱۳۹۹ که سمیه قریشی برای تحمل محکومیت به زندان منتقل شد، درخواست های مکرر وی برای مرخصی استعلاجی به دلیل بیماری قلبی بی نتیجه مانده است.در بهمن ۱۳۹۸ وی به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» از طریق همکاری با سازمان مجاهدین خلق ایران مجموعاً به ۵ سال حبس محکوم شد.

 خانم قریشی اهل ارومیه در آذرماه ۱۳۹۸ بازداشت شد و به مدت ۱۷ روز در بازداشتگاه وزارت اطلاعات ارومیه تحت بازجویی قرار داشت. پس از آن به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد.

 اعتصاب غذای زنان زندانی سیاسی

بر اساس گزارشات از داخل زندان طی ماه می ۵ تن از زنان زندانی سیاسی، صبا کردافشاری، راحله احمدی، گیتی پورفاضل، مژگان کاوسی و سکینه پروانه در اعتراض به فشارهای مستمر و نقض حقوق زندانیان در زندان دست به اعتصاب غذا زدند.

زندانیان سیاسی که دست به اعتصاب غذا زدند – از راست:‌سکینه پروانه، مژگان کاوورسی، گیتی پورفاضل، راحله احمدی و صبا کردافشاری

زندانی سیاسی صبا کردافشاری، محبوس در زندان قرچک در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ دست به اعتصاب غذا و دارو زد. خواسته او برداشتن فشار از روی خانواده های زندانیان سیاسی و به طور مشخص آزادی مادرش از زندان اوین بود. صبا در حالی که خونریزی معده داشت و در زندان به کرونا نیز مبتلا شده بود اعتصاب خود را آغاز کرد. او پس از ده روز در تاریخ ۲۷ اردیبهشت به دلیل وضعیت نامناسب جسمی ناگزیر از پایان دادن به اعتصاب غذای خود شد اما اعلام کرد همچنان مطالبات خود را پیگیری خواهد کرد. صبا کردافشاری در همین رابطه در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ یک نامه روشنگرانه نوشت و از روی جنایات رژیم در زندان در حق خود و سایر زنان زندانی سیاسی پرده برداشت.

صبا کردافشاری به دلیل مخالفت با حجاب اجباری به ۲۴ سال حبس تعزیری محکوم گردید. وی در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۹۹ به زندان قرچک ورامین تبعید شد.

گیتی پورفاضل و راحله احمدی مادر صبا کردافشاری از روز ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زدند. آنها در همبستگی با صبا کردافشاری از خوردن غذا امنتاع کردند. خانم گیتی پورفاضل در این مورد در تماس تلفنی کوتاهی به نوه اش گفت: «من جای مادربزرگ صبا هستم. نمی توانم ببینم زندگی یک دختر را پرپر می کنند. مادرش حالش خیلی بد است و تبعیض بسیار زیادی میان زندانیان وجود دارد که نمی توانم ساکت بنشینم. باید اقدامی بکنم.»

خانم گیتی پورفاضل، وکیل دادگستری، ۷۹ سال سن دارد. وی در تابستان ۹۸ به دلیل امضای یک نامه خطاب به ولی فقیه رژیم که خواستار استعفای او شده بود، در زندان محبوس است. او ۲سال و ۳ماه حکم دارد.

راحله احمدی، مادر صبا قبلاً در نامه سرگشاده ای به او اظهار تأسف کرده بود که به دلیل وخامت حالش قادر نیست او را در اعتصاب غذا همراهی کند. او باید به خاطر وضعیت دیسک کمرش دارو مصرف کند. با این همه وی در همبستگی با دختر ۲۲ساله اش دست به اعتصاب غذا زد. راحله احمدی از ۲۶بهمن ۱۳۹۸ در زندان به سر می برد. وی به منظور اعمال فشار و گرفتن اعتراف اجباری از صبا کردافشاری، بازداشت و به ۳۱ماه حبس محکوم شد.

سکینه پروانه، زندانی سیاسی کرد، اعتصاب غذای خود را از تاریخ اول خرداد ۱۴۰۰ در زندان وکیل آباد مشهد آغاز کرد. یکی از دلایل این اعتصاب تبعید به زندان مرکزی مشهد (وکیل آباد) می باشد. خانم پروانه تاکنون بارها دست به اعتصاب غذا زده است و دچار افت فشار و ناراحتی گوارشی شده است. به رغم توصیه پزشکان بهداری برای اعزام فوری به بیمارستان، اداره اطلاعات با انتقال او به بیمارستان مخالفت کرد.

مژگان کاوسی، نویسنده و محقق کرد نیز روز ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ در زندان اوین در اعتراض به نقض قوانین مرخصی زندانیان در شرایط کرونا دست به اعتصاب غذا زد. او به رغم بیماری های متعدد از جمله دیابت و آریتمی قلبی ۱۰ روز در اعتصاب بود و در نهایت در شب ۴ خرداد به اعتصاب غذای خود پایان داد.

فشار بر جامعه بهائیان و دستگیری های گسترده زنان

رژیم ملایان در ماه مه فشار را بر جامعه بهاییان نیز افزایش داد. تعداد زیادی از هموطنان بهایی دستگیر و تعدادی هم حکم های سنگین دریافت کردند.

دادگاه انقلاب تهران آتسا احمدآیی رفسنجانی را به جرم تشکیل یک گروه برای توانمندسازی زنان به ۸ سال حبس محکوم کرد.

آتسا احمدآیی رفسنجانی به خاطر تشکیل گروه توانمند سازی زنان به ۸ سال حبس محکوم شد

شعله آشوری، ساکن هندیجان واقع در استان خوزستان، در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. مأموران در حالی که همسر شعله در خانه حضور نداشت از دیوار منزل وارد خانه شده و او را بازداشت کردند. بازداشت خانم آشوری در ادامه بازداشت هموطنان بهایی در بهارستان طی روزهای ۵ و ۱۰ اردیبهشت صورت گرفت. خانم ها شورانگیز هامین، رویا آزاد خوش، مریم خورسندی، سارا شکیب، فیروزه راستی نژاد، ساناز راسته، آزیتا رضوانی، مژگان پورشفیع، نسرین خادمی و نوشین همت در میان بازداشت شدگان در بهارستان اصفهان بودند. طی این بازداشت های خودسرانه، منازل دستکم ۲۹ خانواده به اتهام بهایی بودن هدف حمله مأموران امنیتی رژیم قرار گرفت. این بازداشت ها غالباً با خشونت و بعضاً با ضرب و شتم همراه بود.

شهروندان بهایی بازداشت شده در بهارستان ، اصفهان

خانم مریم خورسندی در زمان بازداشت در حال گذراندن پروسه شیمی درمانی خود بود و نیروهای امنیتی اجازه ندادند داروهایش را با خود ببرد. خانم آزیتا رضوانی نیز مبتلا به کرونا و در خانه تحت درمان بود.

شهروندان محکوم شده در دادگاه برازجان

همچنین، دادگاه انقلاب شهرستان برازجان در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ پنج خانم هموطن بهایی را به جمعاً ۶۱سال و ۶ماه حبس تعزیری محکوم نمود. خانم ها مریم بشیر، فرانک شیخی، هایده رام، مینو بشیر و درنا اسماعیلی ساکن شیراز و برازجان هر یک به ۱۲سال و ۶ماه حبس تعزیری محکوم شدند.

گزارشی از وضعیت بند زنان در تبریز، اهواز و ورامین

شرایط بند جدید زنان زندان تبریز

بند زنان زندان مرکزی تبریز در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ به محل جدیدی منتقل شد. بند جدید زنان در زندان تبریز دو طبقه دارد. طبقه بالا سالن کوچکی است که ۴ اتاق نسبتاً بزرگ و یک حیاط کوچک دارد. در هر یک از این اتاق ها بین  ۵۷ تا ۶۸ نفر محبوس هستند. فضای محدود بند و نبود امکانات کافی منجر به درگیری های مکرر بین زنان زندانی می شود. ۸۰درصد درگیری های آنها بر سر استفاده از تلفن است.

در هر اتاق دو دوربین مداربسته در دو گوشه اتاق نزدیک به سقف نصب شده و همه نفرات اتاق زیر نظر هستند.

هر اتاق این بند تنها یک پنجره کوچک نزدیک به سقف دارد که زندانیان نمی توانند بازش کنند تا هوای تازه وارد اتاق بشود. و از آنجایی که زندانبان ها درب کریدور را هم می بندند، عملاً هیچ هوایی برای تنفس وجود ندارد. مأمورین زندان هر شب زندانیان را برای سرشماری داخل اتاق کرده و درب را می بندند و چراغها را هم خاموش نمی کنند. به نحوی که به دلیل کمبود هوا آنها تا صبح نمی توانند استراحت کنند.

بهداری بند زنان در یک اتاق کوچک در طبقه پایین قرار دارد. این بهداری فقط قرص های سرماخوردگی، مسکن، اعصاب و خواب آور را در ساعت مشخصی طی شب و روز به زندانیان می دهد. اگر یک زندانی در خارج از این ساعات دچار بیماری و درد بشود، باید صبر کند تا ساعتی که بهداری باز بشود. بسیاری از زندانیان که درخواست رفتن به نزد دکتر بیرون از زندان حتی با هزینه خودشان می کنند، از سوی مسئولین زندان نادیده گرفته می شود.

زندان قرچک ورامین

به زنان محبوس در زندان قرچک گرسنگی داده می شود. گرسنگی دادن به زندانیان معادل شکنجه است.

حدود ۲هزار زن در زندان قرچک محبوس می باشند. میزان غذایی که در وعده ها به زندانیان می دهند بسیار کم است و کیفیت غذا بسیار پایین و غیرقابل خوردن می باشد.

زندانیان سیاسی در قرچک مجاز نیستند با سایر زندانیان صحبت کنند و برای هر ترددی به سایر بندها، کتابخانه و حتی وقتی برای هواخوری می روند باید یک مأمور همراه آنها باشد.

مسئول جدید زندان قرچک، صغری خدادادی، ایادی خود را توجیه کرده است که «شرایط برای زندانیان سیاسی باید به شکلی باشد که احساس کنند در انفرادی هستند. آنها نباید سایر زندانیان را ببینند یا با آنها صحبت کنند.»

زندان سپیدار اهواز

طی ماه مه موج جدیدی از ویروس کرونا وارد بند زنان زندان سپیدار اهواز شد. مسئولین زندان به جای رسیدگی به مبتلایان و انتقال آنها به بیمارستان، تماس تلفنی زندانیان با خانواده هایشان را قطع کرده اند. آنها از اعطای مرخصی به زندانیان خودداری می کنند. به رغم شیوع موج جدید، از زندانیان تست کرونا گرفته نمی شود و همه آنها را در یک محیط کوچک بدون دسترسی به امکانات کافی بهداشتی در کنار هم حبس کرده اند. محلی که برای زندانیان مبتلا به کرونا در نظر گرفته شده به وسیله چند میله آهنی از بند اصلی جدا می شود و محل هواخوری بیماران با زندانیان سالم یکی است.

سال پیش در همین ایام، حدود ۵۰ زندانی در بند زنان زندان سپیدار اهواز به کرونا مبتلا شدند. وضعیت زنان زندانی سیاسی در این زندان به دلیل عدم رعایت اصل تفکیک جرائم به مراتب سخت تر است. مقامات زندان از این وضعیت به عنوان ابزاری برای شکنجه و فشار بر زندانیان سیاسی استفاده می کنند.

خروج از نسخه موبایل